نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 374
آن سرى را كه به تو گفتم به كسى گفتى؟ عرض كرد نه به هيچكس نگفتم جز به سليمان
بن خالد. فرمود: آفرين (و به همين دليل فاش شده است) آيا قول شاعر را شنيدهاى كه
مىگويد:
فَلا يَعْدُوَنْ سِرِّى وَ سِرِّكَ ثالِثاً
الا كُلُّ سِرٍّ
جاوَزَ الْاثْنَيْنِ شايعُ
سرّى كه ميان من و تو است نبايد به شخص سومى برسد، چرا كه هر سرّى از دو نفر
تجاوز كند، پخش مىشود. [1]
دليل آن هم روشن است چرا كه اگر بنا شود هر كسى سرّ ديگرى را به يكى از محرم
اسرارش بگويد نفر دوم نيز همين كار را انجام مىدهد، سومى و چهارمى نيز به محرم
اسرار بگويند در مدت كوتاهى در سراسر جامعه پخش مىشود.
***
و اما راه درمان
از بحثهاى پيشين دانستيم كه اگر موضوع افشاء اسرار در مورد اشخاص انجام شود،
آبرو، و حيثيت آنها مىرود، و اعتماد عمومى را كه سرمايه اصلى است از دست مىدهد
تا آنجا كه گاهى به كلى سقوط مىكند، و آثار وجودى آنان از جامعه محو مىشود.
و اگر افشاى اسرار مربوط به جامعه و مكتب و مذهب باشد گاه كشورى را به خطر
مىاندازد و پيروان مذهبى را گرفتار مىسازد، خونهاى بىگناهان ريخته مىشود، و
اموال آنها به دست متعصبان غارتگر بر باد مىرود.
توجه به عواقب دردناك افشاى اسرار، يكى از عوامل بازدارنده درباره اين رذيله
اخلاقى است، همان گونه كه دقت در پيامدهاى هر يك از صفات رذيله، عامل بازدارندهاى
در برابر آن است.
خشكانيدن ريشههاى اين رذيله اخلاقى يعنى جهل و حسد و كينه توزى و مانند