5- در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام آمده است كه فرمود: «ما قَتَلنا مَنْ اذاعَ حَدِيثَنا قَتْلَ خَطَاءٍ وَلكِنْ
قَتَلَنا قَتْلَ عَمْدٍ؛ كسى كه اسرار ما را فاش
كند ما را به صورت قتل خطا نكشته، بلكه به صورت قتل عمد كشته است».[2]
6- در واقع بسيارى از مشكلات ائمه عليهم السلام و گرفتارى آنها در چنگال
ظالمان بىرحم و دشمنان سرسخت و حسود اهل بيت عليهم السلام به خاطر اين بود كه
بعضى از شيعيان كه زبان آنها چاك و بند درستى نداشت مطالبى درباره فضائل آن
بزرگواران يا ضعفها و رذائل دشمنان آنها مىشنيدند و آن را فاش مىكردند، و به
گوش حكام ظالم وقت مىرسيد، و مايه دردسر مىشد و گاه به قتل آن بزرگواران
مىانجاميد، همچنين اخبارى كه درباره قائم اهل بيت عليهم السلام و انتقام او از
دشمنان بوده كه سخت مايه وحشت دشمنان مىشد، هنگامى كه افشا مىگشت، مشكلات عظيمى
براى آن بزرگواران به دست مىآمد.
7- در حديث ديگرى كه همان مضمون حديث سابق را به شكل تازهاى دنبال مىكند از
همان بزرگوار مىخوانيم كه در تفسى آيه شريفه «وَ يَقْتُلُونَ الْانْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍ؛ آنها- يعنى يهود- پيامبران خدا را به ناحق مىكشند»[3] مىفرمايد: «اما وَاللَّه ما قَتَلُوهُمْ بِاسْيافِهِمْ وَلكِنْ
اذاعُوا سِرَّهُمْ وَ افْشَوْا عَلَيْهِمْ فَقُتِلُوا؛ به خدا سوگند آنها پيامبران را با شمشيرشان نكشتند، بلكه اسرار آنها را فاش
كردند (و دشمنان حق ترسيدند مزاحمى براى تخت و تاج حكومتشان پيدا شود) در نتيجه
پيامبران الهى كشته شدند».[4]
8- در حديث ديگرى از مفضل بن عمر نقل شده كه مىگويد: آن روز كه معلّى بن خنيس
(يكى از ياران امام صادق) را كشتند من خدمت آن حضرت رسيدم و عرض كردم يابن رسول
اللّه! آيا اين حادثه مهمى كه امروز براى شيعه اتفاق افتاده است نمىبينى؟ فرمود:
چه شده است؟ عرض كردم معلّى بن خُنيس را كشتند فرمود: