نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 349
توجه به آيه فوق و حرمت تجسّس در ميان مسلمين به قدرى روشن بوده است كه توده
مردم نيز در مسائل مورد ابتلاء خود به آن استدلال مىكردند. حديثى كه در بعضى از
منابع اهل سنت (كنزالعّمال) از (ثوركندى) نقل شده شاهد اين مدّعا است، مىگويد «عمر
بن خطاب» گاهى در شبها براى مسايل امنيتى در «مدينه» گشت مىزد از
درون خانهاى صداى مردى را شنيد كه مشغول آواز خوانى بود، «عمر» از ديوار بالا رفت و گفت: اى دشمن خدا آيا
گمان كردى تو مشغول گناهى و خداوند تو را مستور داشته است؟
آن مرد به «عمر» گفت اى خليفه عجله مكن! اگر من يك گناه كردهام تو سه گناه كردهاى، خداوند
مىفرمايد: «ولاتجسّسوا»، تو تجسّس كردى، و نيز مىفرمايد:
«وَأْتُوا
الْبُيُوتَ مِنْ ابْوابِها؛ از در وارد
خانه شويد»[1] تو از
ديوار آمدى! و خداوند مىفرمايد:
«لاتَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُم حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا
عَلَى اهْلِها؛ در خانههايى غير از خانههاى خود وارد
نشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل خانه سلام كنيد».[2] تو بدون اجازه وارد شدى.
عمر (در برابر اين استدلال) وا ماند (و به او) گفت: اگر تو را مورد عفو قرار
دهم به راه راست خواهى آمد؟ گفت: آرى، عمر از او صرف نظر كرد و بيرون آمد. [3]
تجسّس در روايات اسلامى
مسأله تجسّس در روايات اسلامى مورد نكوهش شديد واقع شده است به گونهاى كه هر
خوانندهاى به اهميت آن كاملًا واقف مىشود از جمله:
1- در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مىخوانيم كه فرمود: «ايَّاكُمْ وَ الظَّنَّ فَانَّ الظَّنَّ اكْذَبُ الْحَدِيْثِ
وَ لا تَحَسَّسُوا وَ لاتَجَسَّسُوا؛ از گمان (بد)
بپرهيزيد زيرا گمان (بد) دروغترين سخن است، و تحسّس و تجسّس نكنيد».[4]
2- در حديث ديگرى از همان حضرت چنين مىخوانيم: «لا تَحاسَدُوا و لاتَباغَضُوا