2- در حديث ديگرى از حضرت على عليه السلام مىخوانيم كه از داود پيامبر عليه
السلام چنين نقل مىكند: «يا رَبِّ ما آمَنَ
بِكَ مَنْ عَرَفَكَ فَلَمْ يُحْسِنِ الظَنَّ بِكَ؛ پروردگارا! كسى كه تو را بشناسد و حسن ظن به تو نداشته باشد به تو ايمان
نياورده است».[2]
3- اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
«الْجُبْنُ وَ الْحِرْصُ وَ الْبُخْلُ غَرائِزُ سُوءٍ يَجْمَعُها سُوءُ الظَّنِّ
بِاللَّهِ سُبحانَهُ؛ ترس و حرص و بخل
غريزههاى مختلفى هستند كه تمام آنها در سوء ظن به خداوند جمعند».[3]
به يقين كسى كه به امدادها و نصرت الهى ايمان داشته باشد ترسى از دشمنان خدا
به خود راه نمىدهد، و كسى كه به وعدههاى پروردگار در زمينه روزى مطمئن باشد حرص
نمىزند و از بخل بيزار است بنابراين صفات سه گانه مزبور در واقع از سوء ظن به
خداوند سرچشمه مىگيرد.
***
آنچه در روايات بالا آمد كه آميخته با
نكتههاى لطيفى درباره علل و انگيزهها و پىآمدهاى سوءظن به مردم و به خدا بود
بخشى از روايات فراوانى است كه درباره سوءظن در منابع معتبر آمده است و ما از ميان
آنها ده روايت درباره سوءظن نسبت به مردم و سه روايت در مورد سوءظن به خداوند را
گلچين كرديم و در بخش تحليلها به نكات مختلفى كه در اين روايات آمده است
مىپردازيم.
***
حسن ظن در روايات اسلامى
به همان نسبت كه سوءظن مايه ويرانى جامعه و بدبختى انسانها و تشتّت كارها و
ناراحتى روح و جسم است، حسن ظن مايه آرامش و وحدت است به همين دليل