نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 259
به دست مىگيرند اعلام مىكنند كه بر تمام عهد و پيمانهايى كه نظام پيشين
داشته است وفادارند، هر چند عهد و پيمانها بر خلاف سليقه و تشخيص آنها باشد چرا كه
اگر راهى جز اين بروند اعتماد بينالمللى را از دست خواهند داد، اين مسأله درباره
افراد و اشخاص نيز صادق است. اضافه بر اينها اصل عدالت كه از بديهىترين اصول
اخلاقى اجتماعى است بدون وفاى به عهد و پيمان در جوامع انسانى پياده نمىشود و
پيمان شكنان در صف ظالمان و جبارانند و هر انسانى با فطرت خداداد خويش چنين افرادى
را ملامت و سرزنش و تحقير مىكند و اين نشان مىدهد كه لزوم وفاى به عهد يك امر
فطرى است.
2- سرچشمههاى وفادارى و پيمان شكنى
از آنجا كه شناخت انگيزههاى صفات برجسته و همچنين رذائل اخلاقى تأثير مهمى بر
تحصيل فضائل و درمان رذائل دارد، سزاوار است در اينجا به سراغ انگيزههاى وفادارى
و پيمان شكنى برويم.
بىشك ايمان راستين و اعتقاد به توحيد افعالى خداوند يكى از اسباب وفادارى و
پايبند بودن به عهد و پيمانهاست چرا كه پيمان شكنان براى منفعت عاجل به سراغ اين
كار زشت مىروند و قدرت و رازقيّت خداوند و وعدههاى او را به فراموشى مىسپارند،
از همين رو اميرمؤمنان على عليه السلام در سخنان كوتاه و نورانيش مىفرمايد:
«مِنْ دَلائِلِ
الْايمانِ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ؛ يكى از
نشانههاى ايمان وفاى به عهد است».[1] در حديث ديگرى از همان حضرت مىخوانيم: «ما ايْقَنَ بِاللَّهِ مَنْ لَمْ يَرْعَ عُهُودَهُ وَ
ذِمَّتَهُ؛ كسى كه به عهد و پيمانش وفادار نيست ايمان
به خدا نياورده است».[2]
از اين گذشته شخصيت درونى ذاتى انسان انگيزه ديگرى بر وفادارى است افراد با
شخصيت هرگز به خود اجازه پيمان شكنى نمىدهند و پيمان شكنى را نشانه ضعف و زبونى و
فقدان شخصيت مىشمرند، به همين دليل اميرمؤمنان على عليه السلام