نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 241
اين است كسى كه دخترش در خانه پيامبر صلى الله عليه و آله بود يعنى ابوبكر)
ولى منظور گوينده اين بود آن كسى كه دختر پيامبر صلى الله عليه و آله فاطمه زهرا عليها
السلام در خانه او بود، يعنى على عليه السلام.
5- در داستان سعيد بن جبير و حجاج مىخوانيم هنگامى كه حجاج از او سؤالاتى
كرد، مىخواست بهانهاى براى قتل او بتراشد، پرسيد تو مرا چگونه آدمى مىدانى؟
گفت: انت عادل (عادل در لغت عرب دو معنى دارد يكى به معنى عدالت پيشه و ديگر به معنى شخص
كافر است كه عديل و شريك براى خدا قائل است، همان گونه كه قرآن مىگويد: «ثُمَ الَّذينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ؛ كافران براى پروردگار خود، شريك و شبيه قرار مىدهند».[1]
از آنچه در بالا آمد روشن شد كه توريه هرگز دروغ نيست، چرا كه نيّت گوينده سخن
راستى بوده و عبارات او نيز تاب آن معنى را داشته است هر چند شنونده به خاطر ذهنيت
خودش چيز ديگرى را از آن فهميده و معلوم است اشتباه شنونده در فهم معنى كلام
ارتباطى به گوينده ندارد.
و از اينجا روشن مىشود در مواردى كه به خاطر ضرورتهاى مهمى دروغ گفتن جايز
است، اگر انسان بتواند توريه كند بايد به آن متوسل شود و از دروغ بپرهيزد،
بنابراين دروغ گفتن تنها در ضرورتى مجاز است كه راه توريه بسته باشد، و به اصطلاح
علمى مندوحهاى در كار نباشد.
و از اينجا روشن مىشود اين كه افرادى مانند غزالى توريه را مصداق كذب
مىدانند، ولى مىگويند ميزان زشتى و فساد آن از كذبهاى معمولى كمتر است درست
نيست، مگر اين كه توريه را طور ديگرى تفسير كرده باشد كه واقعاً مصداق دروغ باشد.
به هر حال زشتى و فساد دروغ به قدرى زياد است كه انسان تا ممكن است بايد از آن
بپرهيزد، هر چند از طريق توسل به توريه باشد.
مواردى از سخنان انبياء در قرآن مجيد ديده مىشود كه در روايات اسلامى آنها را
به عنوان توريه معرفى كردهاند نه دروغ.
مانند گفتگوى ابراهيم عليه السلام با بتپرستان بابل كه وقتى از او سؤال كردند
تو اين بلا