نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 215
است»[1] (اشاره
به اين كه شخصيت ذاتى و والاى انسان سبب صدق و راستگويى و انگيزه كارهاى خير
است.)
اين سخن را با حديثى كه شاهد صادق اين مطلب است به پايان مىبريم، اميرمؤمنان
على عليه السلام فرمود: «يَكْتَسِبُ الصَّادِقُ
بِصِدْقِهِ ثَلاثاً، حُسْنُ الثِّقَةِ وَ الَمحَبَّةُ لَهُ وَالْمَهابَةُ مِنْهُ؛ شخص راستگو به خاطر صداقتش سه چيز را به دست مىآورد: حسن
اعتماد مردم، و جلب محبت و دوستى، و ابهت و شخصيت».[2]
انگيزههاى صدق
اين فضيلت اخلاقى مانند همه فضايل اخلاقى ديگر ريشههايى در اعماق جان انسان
دارد، از جمله صفات زير است:
الف: اعتماد به نفس و نداشتن عقده حقارت، انسان را به راستگويى دعوت مىكند.
ب: شجاعت و شهامت ذاتى و اكتسابى سبب مىشود كه انسان واقعيتها را بگويد.
ج: پاك بودن حساب و نداشتن نكته ضعف سبب مىشود كه انسان گرايش به راستى پيدا
كند، در حالى كه آلودگان براى پوشانيدن عيوب خود به سراغ دروغ مىروند.
د: از همه مهمتر ايمان به خدا و روز جزا و برخوردارى از تقواى الهى عامل اصلى
صدق و راستى است. به همين دليل در حديث معروفى كه در نهج البلاغه آمده است
مىخوانيم: «الْايمانُ انْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَيثُ
يَضُرُّكَ عَلَى الْكِذْبِ حَيْثُ يَنْفَعُكَ؛ نشانه ايمان آن است كه راست گويى را در آنجا كه به تو زيان مىرساند به دروغ
در آنجا كه سود دارد مقدم دارى».[3]