نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 124
نزد كسانى كه
غيبت در حضور آنها انجام گرفته برود، و عمل برادر مؤمن خود را به گونهاى توجيه و
حمل بر صحّت كند، كه آثار غيبت از اذهان آنها به كلى برچيده شود، و به اصطلاح آب
بسته به جوى خود باز گردد.
مستثنيات
غيبت
علماى اخلاق
و همچنين فقها در اين نكته اتفاق نظر دارند كه مواردى پيش مىآيد كه غيبت كردن در
آن جايز و حتى گاهى واجب است، و اين به خاطر عوارض خاصّى است كه بر غيبت مترتب
مىشود.
به تعبير
ديگر، غيبت به عنوان اولى بىشك حرام و از گناهان كبيره است و همه علماى اسلام در
آن متفق القولند ولى عناوين ثانويه و عوارض حاصله ممكن است عنوان ذاتى را تحت
الشّعاع قرار دهد، و در موارد خاصى غيبت مجاز يا واجب شود.
و اين موضوع
در مواردى است كه پاى مصلحت مهمترى در ميان است، كه حفظ آن مصلحت بر مفاسد عظيم
غيبت غلبه مىكند.
از جمله
مواردى كه داخل در اين استثناء است موارد زير است:
1- در مورد
دادخواهى و رفع ظلم و گرفتن حق، كه اگر شخص مظلوم افشاگرى نكند كسى به داد او
نمىرسد، و حق او پايمال مىگردد. اين همان چيزى است كه قرآن مجيد مىفرمايد
«لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوْءِ مِنَ الْقَوْلِ الَّا مَنْ ظُلِمَ وَ
كانَ اللَّهُ سَميعاً عَليماً؛ خداوند دوست ندارد كسى با سخنان
خود بدىها را اظهار كند مگر آن كس كه مظلوم واقع شده، خداوند شنوا و دانا است».[1]
2- در مورد
نهى از منكر، يعنى در جايى كه اگر انسان افشاگرى نكند فرد يا افراد گنهكار دست از
كارشان نمىكشند، در اينجا مصلحت امر به معروف و نهى از منكر بر مفسده غيبت غلبه
مىكند، و مجاز بلكه واجب مىشود.
3- در مورد
بدعت گذاران و توطئه گران و كسانى كه بر ضدّ مصالح مسلمين نقشه