نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 110
امام صادق
عليه السلام مىفرمايد: «اذا جاهَرَ الْفاسِقُ
بِفِسْقِهِ فَلا حُرْمَةَ لَهُ عَلى غَيْبَةٍ؛ هنگامى كه
فاسق تظاهر به فسق كند، نه احترامى دارد و نه غيبتى».[1]
و در حديث
ديگرى از امام على بن موسى الرضا عليه السلام مىخوانيم «مَنْ
الْقى جَلْبابَ الْحَياءَ فَلا غَيْبَةَ لَهُ؛ كسى كه
چادر حيا را از سر برگيرد غيبت ندارد».[2]
و احاديث
متعدد ديگرى نيز تصريح به اين موضوع كرده است، اين احاديث به مقتضاى مفهوم وصف،
بلكه مفهوم شرط كه در مقام احتراز و نفى غير، بيان شده است، به خوبى نشان مىدهد
كه اگر شخصى گناهى كند و مستور باشد، غيبت او جايز نيست. و چنان كه در بحث
استثنائات غيبت خواهد آمد، غيبت شخص متظاهر به فسق نيز در خصوص آن عملى كه تظاهر
به آن مىكند جايز است، نه نسبت به تمام اعمالش.
از اين گذشته
حرمت غيبت با دليل عقل نيز ثابت است، چرا كه نوعى ظلم و ستم و افشاء اسرار و ريختن
آبروى مردم محسوب مىشود، و بىشك فرقى ميان فاسق و عادل در اين زمينه نيست، مگر
در مواردى كه غيبت سبب نهى از منكر، يا دفع خطر و ضرر از جامعه مسلمين گردد، و در
آن هم ميان فاسق و عادل تفاوتى نيست.
در بحث
استثنائات غيبت، شرح بيشترى در اين زمينه خواهد آمد.
اقسام
غيبت
گاه تصور
مىشود كه غيبت تنها با زبان است در حالى كه حقيقت غيبت- آنگونه كه دانستيم اظهار
عيوب پنهانى كه اگر صاحبش بشنود ناراحت مىشود.
اين كار ممكن
است به وسيله زبان انجام گيرد، يا از طريق قلم، و يا حتى اشارات دست و چشم و ابرو.
گاه ممكن است در لباس جدى باشد و گاه در لباس جدى و طنز، واى بسا گناهان و
غيبتهايى كه در لباس شوخى و طنز انجام مىشود، خطرناكتر از گناهانى است كه در
لباس جدى است. چرا كه انسان در شوخى و طنز