نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 107
به يقين حتى
يكى از اين احاديث به تنهايى براى پى بردن به اهميت گناه غيبت از ديدگاه پيشوايان
اسلام كافى است تا چه رسد به اين كه همه آنها را در كنار هم بچينيم و يكى در نظر
بگيريم.
شك نيست كه
علاوه بر شهادت قرآن مجيد و روايات متواتره اسلامى و اجماع مسلمين بر حرمت غيبت،
عقل نيز آن را زشت و قبيح و در خور سرزنش و مجازات مىشمرد، چرا كه يكى از مصاديق
بارز ظلم و ستم است كه قبح و زشتى آن از مستقلّات عقليه مىباشد، بنابراين دليل
حرمت غيبت، تمام ادلّه اربعه فقهى مىباشد.
در اينجا
مسايل مهمى باقى مانده است كه بايد مورد بحث و بررسى قرار گيرد:
1- تعريف
غيبت
در تعريف
غيبت، ارباب لغت و فقها و علماى اخلاق، تفسيرهاى مختلفى ذكر كردهاند كه در واقع
همه آنها به يك معنى باز مىگردد، هر چند از نظر تعميم و تخصيص در ميان آنها
تفاوتهايى است.
صحاح اللّغه
مىگويد: «غيبت آن است كه انسان پشت سر كسى كه عيب و عملش پوشيده است سخنى بگويد
كه اگر به گوش او برسد ناراحت شود».
مصباح المنير
مىگويد: «غيبت آن است كه عيوب پنهانى كسى را كه از فاششدن آن ناراحت مىشود (پشت
سر او) باز گويى كنى».
مرحومه شيخ
انصارى از بعضى از بزرگان علما نقل كرده است كه اجماع و اخبار معصومين عليهم
السلام دلالت دارد بر اين كه حقيقت غيبت آن است كه از ديگرى (در پشت سرش) چيزى بگويى
كه اگر بشنود ناراحت شود. [1]
اين مضمون در
حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده است.
در حديث
ديگرى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه غيبت آن است كه درباره برادر