ناگفته
پيداست كه تواضع و فروتنى نقطه مقابل تكبّر و فخرفروشى است و جدا سازى بحثهاى كامل
اين دو از يكديگر مشكل يا غير ممكن است و لذا هم در آيات و روايات اسلامى و هم در
كلمات بزرگان اخلاق اين دو به يكديگر آميخته شده است، نكوهش از يكى ملازم تمجيد و
ستايش از ديگرى است و ستايش از يكى همراه با نكوهش از ديگرى مىباشد، درست مثل
اينكه بحثهاى مربوط به ستايش و تمجيد از علم جداى از نكوهش از جهل نيست و نكوهش از
جهل همراه ستايش علم است.
با اين حال
مفهوم اين سخن آن نيست كه ما بحثهاى مربوط به تواضع را ناديده گرفته و به آنچه در
بحث زشتى تكبّر و استكبار گفتيم بسنده كنيم. بخصوص اينكه نسبت بين تكبّر و تواضع
به اصطلاح نسبت ميان ضدّين است نه وجود و عدم. هم تكبّر يك صفت وجودى است و هم
تواضع و هر دو در مقابل يكديگر قرار دارند، نه از قبيل وجود و عدم كه سخن از يكى
الزاماً همراه با نفى ديگرى باشد.
در روايات
اسلامى نيز به اين معنى اشاره شده است از جمله از على عليه السلام مىخوانيم:
«ضَادُّوا الْكِبْرَ بِالتَّواضُعِ؛
به وسيله تواضع با تكبّر كه ضدّ آن است مقابله