غذايى
گلوگيرش مىشود و او را مىكشد و مختصر عرقى او را متعفّن و بدبو مىسازد»!
[1]
آيا با اين
حال سزاوار است خود را بزرگ ببيند و به ديگرى فخرفروشى كند؟
***
نكتهها
در اينجا
مسائل مهمّى باقى مانده است كه تحت نه عنوان تشريح مىشود.
1- تعريف و
حقيقت تكبّر
بزرگان اخلاق
گفتهاند: اساس تكبّر اين است كه انسان از اينكه خود را برتر از ديگرى ببيند احساس
آرامش كند، بنابراين تكبّر از سه عنصر تشكيل مىشود: نخست اينكه براى خود مقامى
قائل شود، ديگر اينكه براى ديگرى نيز مقامى قائل شود و در مرحله سوم مقام خود را
برتر از آنها ببيند و احساس خوشحالى و آرامش كند.
از همين رو
گفتهاند تكبّر (خود برتربينى) با عجب (خود بزرگ بينى) تفاوت دارد، در عجب هيچ
گونه مقايسهاى با ديگرى نمىشود، بلكه انسان به خاطر علم يا ثروت يا قدرت و يا
حتّى عبادت، خود را بزرگ مىبيند، هر چند فرضاً كسى جز او در جهان نباشد، ولى در
تكبّر حتماً خود را با ديگرى مقايسه مىكند و برتر از او مىبيند.
واژه
«كبر و تكبّر» گاه به آن حالت نفسانى كه در بالا اشاره شد گفته مىشود و گاه به
عمل يا حركتى كه ناشى از آن است، مثلًا چنان مىنشيند يا راه مىرود و سخن مىگويد
كه نشان مىدهد خود را برتر از همه اطرافيانش مىبيند، اين اعمال و حركات را نيز
تكبّر مىنامند كه ريشه اصليش همان حالت باطنى و درونى است.
نشانههاى
تكبّر، بسيار زياد است، از جمله اينكه افراد متكبّر انتظارات زيادى از مردم دارند،
انتظار دارند ديگران به آنها سلام كنند، كسى پيش از آنها وارد مجلس نشود، هميشه در
صدر مجلس جاى گيرند، مردم در برابر آنها كوچكى كنند، كسى از آنان انتقاد نكند و
حتّى پند و اندرز نگويد، همه براى آنها امتيازى قائل شوند و حريمى نگه