است؛ نه تنها در عصر جاهليّت عرب، كشتن دختران و زنده به گور كردن آنها در
ميان قشر وسيعى، يك فضيلت اخلاقى شمرده مىشد (به خاطر تبليغات گستردهاى كه در
اين زمينه به عمل آمده بود و آن را راه نجات براى جلوگيرى از گرفتار شدن نواميس
خود و اسارت آنها در جنگها مىپنداشتند!)
الْمَوْتُ اخْفى
سَتْرَةٍ لِلْبَناتِ
وَدَفْنُها
يُرْدى مِنَ الْمُكْرَماتِ
الَمْ تَرَ انَّ اللَّهَ عَّزَ اسْمُهُ
قَدْ وَضَعَ
النَّعْشَ بِجَنْبِ الْبَناتِ
[1]؛ بلكه امروز هم در بعضى از جوامع پيشرفته مىبينيم كه با تبليغات گسترده
صاحبان زر و زور، و براى نيل به اهداف نامشروع مادّى، وجدان عمومى جامعه را فريب
دادهاند و ضدّ ارزشهاى اخلاقى را ارزش مىشمرند.
افزون بر اين، وجدان آدمى گرچه بارقه رحمت الهى است، و نمونهاى از دادگاه عدل
بزرگ او در درون جان انسان در اين جهان مىباشد ولى با اين حال، وجدان آدمى معصوم
نيست و گاه گرفتار خطا و اشتباه مىشود، و اگر پايگاه مطمئن و خطا ناپذيرى آن را
اصلاح نكند ممكن است سالها به خطاى خود ادامه دهد.
***
4- پشتوانه الهى
درست است كه هر يك از پشتوانههاى گذشته براى سوق دادن به سوى مسائل اخلاقى
نقشى دارد، ولى همان گونه كه در تحليلها اشاره شد بعضى از اين پشتوانهها خالى از
جنبههاى انحرافى نيست؛ مانند پشتوانه سودجويى و منفعت طلبى كه در همه حال راه خود
را طى مىكند، گاه در مسير مسائل اخلاقى سير مىكند و در پارهاى از اوقات
[1]. در يكى از اشعار شگفتآورى كه از
آن عصر باقى مانده چنين آمده است
الْمَوْتُ اخْفى سَتْرَةٍ لِلْبَناتِ
وَدَفْنُها يُرْدى مِنَ
الْمُكْرَماتِ
الَمْ تَرَ انَّ اللَّهَ عَّزَ اسْمُهُ
قَدْ وَضَعَ النَّعْشَ بِجَنْبِ
الْبَناتِ
«مرگ بهترين حجاب براى پوشانيدن
دختران است- و دفن كردن آنها نشانه بزرگوارى محسوب مىشود- آيا نمىبينى كه خداوند
متعال نعش را در كنار بنات قرار داده است (اشاره به صورت فلكى بنات النّعش است كه
از هفت ستاره تشكيل شده، چهار ستاره آن را نعشى پنداشته است و سه ستاره آن را كه
در دنبال آن است دخترانى كه دنبال نعش هستند).»
همان گونه كه ملاحظه مىكنيد اين شاعر جاهلى عرب، بزرگترين جنايت را كه همان
كشتن دختران بىگناه و فرزندان نوزاد است به عنوان يكى از مهمترين افتخارات ذكر
مىكند