ايمان كسى استقامت و راستى پيدا نمىكند، مگر اين كه قلب او راستى و استقامت
يابد قلب نيز راستى و استقامت نمىيابد مگر اين كه زبان راستى و استقامت پيدا كند.» [1]
با اين اشاره به اصل سخن باز مىگرديم، و بحث را در چهار محور آغاز مىكنيم:
1- اهمّيّت زبان به عنوان يك نعمت بزرگ الهى
2- رابطه نزديك اصلاح زبان با اصلاح روح و فكر و اخلاق
3- آفات زبان
4- اصول كلّى جهت مبارزه با آفات زبان
در محور اوّل، قرآن مجيد در دو آيه از سوره «بلد» و «الرّحمن» حقّ سخن را ادا
كرده است.
آيا براى او (انسان) دو چشم قرار نداديم- و يك زبان دو لب؟- و او را به خير و
شرّش هدايت نموديم!»
آيات فوق در مقام بيان بزرگترين نعمتهاى الهى است، نعمت چشم و زبان و لبها،
نعمت هدايت، و معرفت خير و شرّ.
براستى زبان از شگفت انگيزترين اعضاى بدن انسان است و وظائف سنگين برعهده دارد
كه بر عهده هيچ يك از اعضاء بدن نيست؛ علاوه بر اين كه كمك مؤثّرى به بلع غذا
مىكند و در جويدن نقش مهمّى دارد و مرتّباً لقمه غذا را به زير چكش دندانها هُل
مىدهد ولى به قدرى اين كار ماهرانه انجام مىگيرد كه خود را از ضربات دندانها دور
نگه مىدارد، در حالى كه دائماً در كنار آن و چسبيده به آن است!
گاهى بندرت هنگام جويدن غذا زبان خود را جويدهايم و اين عضو بسيار ظريف و
آسيب پذير آزرده شده، و فهميدهايم كه اگر آن مهارت فوقالعاده در زبان نبود كه
خود