و در اين زمينه روايات از رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمّه هدى بسيار
فراوان است.
***
فلسفه تحريم ريا
شايد افراد ظاهر بين هنگامى كه به اين روايات تكاندهنده نگاه مىكنند از عظمت
گناه ريا و آثار وحشتناك آن در شگفتى فرو روند و تصوّرشان اين باشد كه اگر عمل
انسان خوب باشد چه فرق مىكند نيّت او هر چه مىخواهد باشد، فرض كنيد انسانى
بيمارستان، مسجد، جادّه و پل يا مانند اينها براى رفاه مردم بسازد، نيّتش هرچه
باشد بالاخره عمل او نيكو است، به فرض كه قصدش رياكارى باشد خدمت او به مردم در
جاى خود ثابت است. بگذاريم مردم كار خير و خدمت كنند نيّتشان هر چه مىخواهد باشد.
ولى اين اشتباه بسيار بزرگى است؛ زيرا اوّلًا، هر عملى داراى دو نوع تأثير
است:
تأثيرى در خود انسان مىگذارد، و تأثيرى در بيرون. رياكار با عمل خود درون خود
را ويران مىسازد و از مقام والاى توحيد دور مىشود و در قعر درّه شرك پرتاب
مىگردد؛ مردم را وسيله عزّت و احترام خود مىبيند و قدرت خدا را به دست فراموشى
مىسپارد و اين رياكارى كه نوعى بت پرستى است سر از مفاسد بيشمار اخلاقى در
مىآورد.
ثانياً، از نظر عمل بيرونى و خدماتى كه به ظاهر انجام داده و قصد او تظاهر و
رياكارى بوده نيز جامعه دچار خسارت مىشود چرا كه سعى او اين است كه ظاهر عملش را
درست كند و اهمّيّتى به باطن عمل نمىدهد و چه بسا اين امر سبب مىشود كه آن اسباب
رفاه تبديل به اسباب عذاب براى مردم گردد و لطمههاى جبران ناپذيرى از آن ببينند.
به عبارت ديگر، هنگامى كه جامعهاى عادت به رياكارى و تظاهر كند همه چيز او از
محتوا تهى مىشود، فرهنگ و اقتصاد و سياست و بهداشت و نظم و نيروهاى دفاعى همه تو
خالى و تهى مىگردد و همه جا به ظاهر سازى قناعت مىكنند، دنبال خير و سعادت