نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 264
روزى زن «سعيد» درباره مطلبى از پشت پرده با ثعلبه سخن مىگفت، هواى نفس بر او
چيره شد، پرده را كنار زد، همين كه چشمش به همسر زيباى سعيد افتاد دل از دست بداد
و گام پيش نهاد و دست دراز كرد كه زن را در آغوش گيرد، ولى همسر سعيد فرياد زد،
ثعلبه چه مىكنى؟ آيا روا است برادر مجاهدت در راه خدا مشغول جهاد باشد و تو در
خانه او نسبت به همسرش قصد خلاف داشته باشى؟!
اين سخن، ثعلبه را تكان داد، گوئى از خوابى عميق برخاسته بود، فريادى كشيد و
از خانه بيرون رفت و سر به كوه و صحرا گذاشت، و به گريه زارى مشغول شد و مىگفت:
به اين ترتيب او خود را در محروميّت و تنگنا براى مجازات خويشتن نسبت به خطايى
كه از او سرزده بود قرار داد؛ سرانجام طىّ داستان مفصّلى خدمت پيامبر صلى الله
عليه و آله رسيد و به پيشگاه آن حضرت توبه خويش را عرضه نمود، و آيه 135 سوره آل
عمران در حقّ او نازل شد، و توبهاش مقبول درگاه الهى افتاد
و آنها كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مىافتند
و براى گناهان خود طلب آمرزش مىكنند و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد و بر گناه
اصرار نمىورزند، با اين كه مىدانند!» [1]
2- در حالات فقيه بزرگ عالم شيعه، مرحوم آيت اللَّه بروجردى (قدّس سرّه الشّريف)
نقل شده كه هرگاه عصبانى مىشد، و احياناً به بعضى طلّاب درس خود پرخاش مىكرد، با
اين كه اين پرخاش همانند پرخاش پدر نسبت به فرزندش بود، بلافاصله از همين پرخاش
مختصر، پشيمان شده و در مقام عذرخواهى و جبران بر مىآمد، و طبق نذرى كه داشت،
فرداى آن روز را براى جبران اين كار روزه مىگرفت؛ و به اين ترتيب، خود را در
[1]. اين داستان را بطور مشروح در كتب
مختلفى از كتاب خزينة الجواهر صفحه 320 نقل كردهاند و فخر رازى در تفسير در ذيل
آيه آن را به صورت بسيار فشرده آورده است (تفسير كبير فخر رازى، جلد 9، صفحه 9)
نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 264