؛ خداوند
سبحان فضائل اخلاقى را وسيله ارتباط ميان خودش و بندگانش قرار داده، همين بس كه هر
يك از شما دست به اخلاقى بزند كه او را به خدا مربوط سازد.»
[1]
بهتعبير
ديگر، خداوند بزرگترين معلّم اخلاق و مربّى نفوس انسانى و منبع تمام فضائل است، و
قرب و نزديكى به خدا جز از طريق تخلّق به اخلاق الهى امكانپذير نيست!
بنابراين، هر
فضيلت اخلاقى رابطهاى ميان انسان و خدا ايجاد مىكند و او را گام به گام به ذات
مقدّسش نزديكتر مىسازد.
زندگى
پيشوايان دينى نيز سرتاسر بيانگر همين مسأله است كه آنها در همه جا به فضائل
اخلاقى دعوت مىكردند، و خود الگوى زنده و اسوه حسنهاى در اين راه بودند و به
خواست خدا در مباحث آينده در هر بحثى با نمونههاى اخلاقى آنها آشنا خواهيم شد؛ و
همين بس كه قرآن مجيد به هنگام بيان مقام والاى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله
مىفرمايد:
در اين جا
لازم است قبل از هر چيز به سراغ تعريف اخلاق برويم؛ «اخلاق»
جمع «خُلْق» (بر وزن قُفل) و
«خُلُق». (بر وزن افق) مىباشد، به گفته «راغب» در كتاب «مفردات»، اين دو
واژه در اصل به يك ريشه باز مىگردد، خَلْق به معنى هيئت و شكل و صورتى است كه
انسان با چشم مىبيند و خُلْق به معنى قوا و سجايا و صفات درونى است كه با چشم دل
ديده مىشود.