6- به يقين
كسى كه پاكى جست (و خود را تزكيه كرد) رستگار شد- و (آن كس) نام پروردگارش را ياد
كرد، سپس نماز خواند!
7- ما به
لقمان حكمت (ايمان و اخلاق) آموختيم (و به او گفتيم) شكر خدا را به جا آور!
***
چهار آيه نخستين در واقع يك حقيقت را دنبال
مىكند، و آن اين كه يكى از اهداف اصلى بعثت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله
تزكيه نفوس و تربيت انسانها و پرورش اخلاق حسنه بوده است؛ حتّى مىتوان گفت تلاوت
آيات الهى و تعليم كتاب و حكمت كه در نخستين آيه آمده، مقدّمهاى است براى مسأله
تزكيه نفوس و تربيت انسانها؛ همان چيزى كه هدف اصلى علم اخلاق را تشكيل مىدهد.
شايد به همين
دليل «تزكيه» در سه آيه بر «تعليم» پيشى گرفته است، چرا كه هدف اصلى و نهائى
«تزكيه» است هرچند در عمل «تعليم» مقدّم بر آن مىباشد.
و اگر در يك
آيه ديگر «تعليم» بر «تزكيه اخلاق» پيشى گرفته، ناظر به ترتيب طبيعى و خارجى آن
است، كه معمولًا «تعليم» مقدّمهاى است براى «تربيت و تزكيه»؛ بنابراين، آيه اوّل
و آيه اخير هر كدام به يكى از ابعاد اين مسأله مىنگرد. (دقّت كنيد)
اين احتمال
در تفسير آيات چهارگانه فوق نيز دور نيست كه منظور از اين تقديم و تأخير اين است
كه اين دو (تعليم و تربيت) در يكديگر تأثير متقابل دارند؛ يعنى، همان گونه كه
آموزشهاى صحيح سبب بالا بردن سطح اخلاق و تزكيه نفوس مىشود، وجود فضائل اخلاقى در
انسان نيز سبب بالابردن سطح علم و دانش اوست؛ چرا كه انسان وقتى مىتواند به حقيقت
علم برسد كه از «لجاجت» و «كبر» و «خودپرستى» و «تعصّب كوركورانه» كه سدّ راه
پيشرفتهاى علمى است خالى باشد، در غير اين صورت اين گونه مفاسد اخلاقى حجابى بر
چشم و دل او مىافكند كه نتواند چهره حق را آن چنان كه هست مشاهده كند و طبعاً از
قبول آن وا مىماند.
اين نكات نيز
در آيات چهارگانه فوق قابل دقّت است:
در اوّلين
آيه، قيام پيغمبرى كه معلّم اخلاق است به عنوان يكى از نشانههاى خداوند