ايّام، كه با وجود امكان استفاده از شير خشك و امثال آن، كمتر ضرورتى براى شير
دادن به بچّههاى ديگران وجود دارد.
مسأله 790- كسانى كه به واسطه شير خوردن با يكديگر
خويشاوند مىشوند مستحبّ است يكديگر را احترام كنند، ولى حقوق خويشاوندى ندارند، و
از يكديگر ارث نمىبرند.
مسأله 791- مستحبّ است، در صورت امكان، بچّه را دو سال
تمام شير بدهند؛ ولى بيش از دو سال حرام نمىباشد.
مسأله 792- زن مىتواند بدون اجازه شوهر هر بچّهاى را
شير دهد، به شرط آن كه حقّ شوهر از بين نرود؛ ولى جايز نيست بچّهاى را شير دهد كه
به واسطه شير دادن آن بچّه، نسبت به شوهر خود حرام شود.
مسأله 793- هرگاه مردى بخواهد زن برادرش به او محرم شود
مىتواند دختر شيرخوارى را با اجازه ولىّ او به عقد موقّت خود درآورد، و در همان
حال زن برادرش آن دختر را شير كامل دهد، و بنابر احتياط واجب بايد مدّت عقد موقّت
بقدرى باشد كه دختر به حدّ قابليّت بهرهگيرى جنسى برسد، و چنين عقدى موافق مصلحت
دختر نيز باشد.
مسأله 794- شير دادنى كه سبب محرم شدن است، با دو چيز
ثابت مىشود:
اوّل: خبر دادن عدّهاى كه انسان از گفته آنها يقين
پيدا كند.
دوم: شهادت دو مرد عادل، يا چهار زن عادل، بلكه
احتياط واجب آن است كه به شهادت يك مرد با يك زن هم اكتفا كند؛ ولى شاهدها بايد
شرايط شير دادن را هم بگويند، مثلا بگويند: «ما ديدهايم كه فلان بچّه پانزده بار
از پستان فلان زن شير كامل- طبق شرايطى كه در مسأله 780 گفته شد- خورده است». و
اگر بدانيم همه آنها شرايط را مىدانند و در آن توافق دارند، شرح دادن آن لازم
نيست.
مسأله 795- هرگاه ندانند كودك به مقدارى كه سبب محرم شدن
است شير خورده، يا نه؟ محرم بودن ثابت نمىشود، و بايد يقين حاصل شود.
سؤال 796- زن و شوهرى به مسافرت رفته، و فرزند شيرخوار
خود را به مادر آن زن سپردهاند. و او از شير خود يك ماه تمام به آن بچّه شير داده
است. با توجّه به اين كه تمام