و آن مشكل آشكار نباشد، آيا واجب است آن را به طرف مقابل بگويد؟
جواب: واجب نيست؛ ولى خلاف آن را نگويد. اما اگر
مشكل مهمّى باشد، گفتنش بهتر است.
اولياى عقد
مسأله 476- دخترى كه به حدّ بلوغ رسيده و رشيده است، يعنى
مصلحت خود را تشخيص مىدهد، چنانچه باكره باشد احتياط آن است كه با اجازه پدر يا
جدّ پدرى ازدواج نمايد؛ ولى اگر همسر مناسبى براى دختر پيدا شود و پدر مخالفت كند
اجازه او شرط نيست. همچنين اگر به پدر يا جدّ پدرى خود دسترسى نداشته باشد و دختر
هم احتياج به شوهر كردن داشته باشد، يا اين كه دختر قبلا شوهر كرده باشد، كه در
اين دو صورت نيز اجازه پدر و جدّ پدرى در ازدواج جديد لازم نيست.
سؤال 477- دختر باكرهاى كه عقل و شعور كافى دارد و به
سنّ بلوغ رسيده، آيا مىتواند بدون اذن پدر، خود را به عقد دائم يا موقّت مردى در
آورد؟
جواب: جايز نيست، بنابر احتياط واجب.
سؤال 478- شخصى مايل به ازدواج با دخترى است كه خودش او
را پسنديده، امّا والدينش فرد ديگرى را در نظر دارند، به گونهاى كه اگر با او
ازدواج نكند حتماً باعث ناراحتى پدر و مادر مىگردد، آيا اطاعت از والدين در اين
صورت واجب است؟
جواب: رعايت نظر پدر و مادر در اين گونه مسائل واجب
نيست، ولى اگر بتواند موافقت آنها را جلب كند بهتر است.
سؤال 479- اگر در نكاح موقّت باكره بالغه رشيده، بنا بر
دخول نباشد، يا دختر عدم دخول را شرط نمايد، آيا اذن ولى شرط است؟
جواب: اذن ولى در تمام موارد شرط است، بنابر احتياط
واجب.
سؤال 480- اگر مرد مقلّد مرجعى باشد كه معتقد است:
«ازدواج موقّت دختر باكره بدون اجازه پدرش جايز است». ولى دختر مقلّد كسى است كه
مىگويد: «احتياط واجب كسب