از جمله شرايط عمومى حيوانات اين است كه همه آنها با محيط خارج خود ارتباط
دارند. اين ارتباط به وسيله دستگاه مخصوصى به نام حواس برقرار مىشود كه به وسيله
آن، حيوان مىتواند مطالب و خصوصيّات محيط را درك كند.
تنوّع حواس و چگونگى آنها در حيوانات گوناگون، مختلف است، چه بسا حيوانى كه از
حسّ شامّه و يا بينايى محروم مىباشد، در صورتى كه همين بينايى در بعضى از انواع
حيوانات، كاملتر و قوىتر است، امّا در پارهاى ديگر ضعيف و بسيار ساده مىباشد.
اكنون با ملاحظه نكات بالا درمى يابيم كه حيوانات بسيار كوچك نيز بايد داراى
اعضا و دستگاههاى مختلفى باشند. اين اعضا و دستگاههاى كوچك نيز هر كدام به نوبه
خود، ساختمان ظريف و دقيقى دارند. وجود اين دستگاهها در موجود كوچكى كه به زحمت
با چشم عادى ديده مىشود، شايان و قابل توجّه است و از آن جالبتر آنكه در بعضى از
آنها اين دستگاهها بهگونه حيرتآورى مشاهده مىشود، تا آنجا كه حتّى در بعضى از
جهات، از ما (نوع انسان) هم كاملتر هستند!
طنطاوى دانشمند معروف مصرى [1] از پروفسور باكرد در كتاب حشرهشناسى
[1]. طنطاوى، تفسير مفصّلى به نام
جواهر القرآن، در چندين جلد نوشته است. وى در مقدّمه آن مىنويسد كهبيشتر منظورش،
تشريح شگفتىهاى جهان هستى است، به همين جهت، قسمت قابل توجّهى از علوم طبيعى جديد
را در آن درج كرده و نكات آيات الهى را با آن تفسير نموده است.
بديهى است با توجّه به تكامل عجيبى كه علوم طبيعى در اين مدّت صد سال اخير به
خود ديده، پارهاى از نوشتههاى وى جنبه ابتدايى و قديمى بودن به خود گرفته و
اهميّت خود را تا حدودى از دست داده است.