3. موجوداتى كه حتّى با چشمهاى مسلح معمولى و ميكروسكوپهاى نورى هم ديده
نمىشوند و تنها با ميكروسكوپهاى بسيار نيرومند الكترونى مىتوان آنها را ديد،
مانند مولكولها و اتمها.
اكنون بايد اين سه دسته از موجودات ريز را مورد بررسى قرار داده و نظم، اسرار
و نكات توحيدى آنها را مطالعه نماييم.
1. حشرات كوچك
به راستى كه مطالعه در عالم حيوانات ريز براى انسان متفكّر، قابل توجّه است.
مشاهده يك حيوان بزرگ، مانند اسب يا فيل آن قدر حسّ كنجكاوى انسان را تحريك
نمىكند كه جثّه ريز و دقيق يك مورچه، به خصوص اينكه قسمت مهمّ فعّاليّتهاى حياتى
حيوانات بزرگ به گونه دقيقترى در زندگى همين مورچه مشاهده مىشود. اين مطلب به
قدرى مهم و در عين حال، نشاطآور است كه عدّهاى از دانشمندان ساليان دراز از عمر
گرانبهاى خود را در اين راه صرف نموده و پس از كوششهاى زياد به قسمتى از حقايق
علمى و اسرار شگفتانگيز آنها پى بردهاند. [1]
گرچه جانداران ريزى كه به چشم ديده مىشوند همه از نظر اندازه جثّه، سازمان
بدنى و فعّاليّتهاى حياتى يكسان نيستند و حتّى پارهاى از آنها با چشم عادى به
زحمت ديده مىشوند و نيز گروهى از آنها داراى زندگى پيچيده و تشكيلات اجتماعى
وسيعى هستند و نظم و قانون حيرتآورى هم بر جامعه آنها حكومت مىكند، [2] ولى در مقابل،
زندگى بعضى ديگر بسيار ساده و بدون تشريفات مىباشد.
[1].
از جمله مىتوان ميشله و لودويگ آلمانى، آريستو فانوس (فيلسوف باستانى)، كلونيوس
فنلاندى، سوامردان هلندى، رئو مور فرانسوى، فرانسواهوبر و سرانجام موريس مترلينگ
بلژيكى و فرانك استوارت آمريكايى را نام برد.
[2]. در ميان حيوانات ريز، مورچگان
داراى تشكيلات اجتماعى عجيبى هستند كه بى شك مطالعه چگونگى زندگى اجتماعى آنها،
انسان را در حيرت عميقى فرو مىبرد، همچنين زنبورهاى عسل وحشى گرچه در نظم و روش
زندگى به پاى زنبورهاى عسل اهلى نمىرسند ولى در عين حال از نظم و قانون و هوش
خاصّى بهرهمند مىباشند. (مترلينگ، موريس؛ مورچگان، زنبورعسل).