نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 225
2. سرچشمه نظم قوانين طبيعى
آنچه از سخنان اينان فهميده مىشود اين است كه قوانين طبيعى را قوانين ثابت و
غير قابل تغييرى مىدانند كه به ذات خود موجود شده و تمامى موجودات، محكوم آنها
مىباشند.
از ايشان مىپرسيم: منظور شما از قوانين طبيعى چيست؟
به ناچار در جواب خواهند گفت: قوانين طبيعى همان قوانينى است كه بر تمامى
موجودات از كوچك و بزرگ حكوت مىكند، به عنوان مثال قلب به تعداد معيّنى مىطپد،
دستگاه مغز به شكل مخصوصى كار مىكند، كرات منظومه شمسى در فواصل معيّن و با حركات
منظّمى در اطراف خورشيد مىچرخند، الكترونها در مدار معيّن، پروانه وار به دور
نقطه مركزى خود گردش مىكنند و ...
باز اين سؤال پيش مىآيد كه آيا به راستى قوانين منظّمى كه سرتا سر موجودات
جهان را فرا گرفته، خود به خود و بدون هيچگونه فكر و نقشهاى به اين صورت در آمده
و ذرّات عالم را محكوم خود ساختهاند؟ يا آنكه معلول فكرى قوى و شعورى بى حد بوده
و همه تحت نقشه و هدف معيّنى تنظيم شدهاند؟ بديهى است كه وجدان و عقل سليم، سخن
دوم را مىپذيرد و هيچ گاه اجازه نمىدهد كه بگوييم قوانين طبيعى معلول تصادف بوده
و خود به خود به اين صورت درآمده است.
دليل اين مطلب همان برهان نظم است- كه پيش از اين به طور مشروح بيان شد- و
گفتيم كه نظم، حكايت از عقل و شعور مىكند و مطابق حساب احتمالات، محال است كه دستگاه
منظّمى معلول تصادف باشد.
3. يا پيچ و مهرهها يا مخترعين!
اگر اين ايراد صد در صد درست باشد، بايد وجود تمامى مخترعين، مكتشفين،
نويسندگان و هنرمندان جهان را انكار نمود! چرا كه مشاهده مىكنيم فلان كارخانه
نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 225