نام کتاب : خرد گرايى در قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 382
2- معاد را باور نداشتند؛ ولى از احتجاج خداوند در آيه «وَ إِذا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيها قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَةُ»[1] «و چون گفته شد: وعده خدا راست است و شكّى در رستاخيز نيست، گفتيد: ما نمىدانيم رستاخيز چيست». و نيز آيه «وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ* قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ»،[2] «و براى ما مَثَلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد. گفت:
چه كسى اين استخوآنهارا كه چنين پوسيده است، زندگى مىبخشد؟ بگو: همان كسى كه نخستين بار آن را پديد آورد، و اوست كه به هر [گونه] آفرينشى داناست».
مىتوان استفاده كرد كه به منشىء نخستينِ عالم معتقد بودند و به تعبير حديث، خدا را مىپذيرفتند؛ ولى
«لا يرجون من اللَّه ثواباً ولا يخافون اللَّه منه عقاباً».[3]
به پاداش خداوند اميد نداشتند و از كيفر او نمىهراسيدند.
3- خداوند را همراه با شريكانى براى او مىپذيرفتند، شريكانى كه گاه از ملائكه و جنّيان بود و گاه از بتها و شياطين. اين شريك، گاه در اصل خلقت دخالت داده مىشد و گاه در تدبير امور؛ و يا او را به موجودات مادّى تشبيه مىكردند و يا يكى از همان موجودات مادّى را به عنوان خداى جهان مىپرستيدند؛ موجوداتى همچون كرات آسمانى، حيوانات و درختان. اين عقيده كه با دسته قبل اشتراك هم داشتهاند، بيشترين تعداد را در عربستان جاهلى داشتهاند: