responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منتخب ميزان الحكمه نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 309

3395.امام صادق عليه السلام : شهرت يافتن به عبادت ، موجب بدگمانى است .

3396.امام صادق عليه السلام : شهرت ، خوب و بدش ، در آتش است .

ر . ك : پوشاك ، باب 1610 و 1613 .

227

مشورت

1062 تشويق به مشورت

«و آنان كه (نداى) پروردگارشان را اجابت كردند و نماز گزاردند و كارشان در ميانشان مشورت با همديگر است و از آنچه روزيشان كرده ايم انفاق مى كنند» .

3397.امام على عليه السلام : مشورت كردن ، ديده راهيابى است و كسى كه به رأى و نظر خويش اكتفا كند ، خود را به خطر افكنده است .

3398.امام على عليه السلام : هيچ پشتيبانى ، چون مشاوره نيست .

3399.امام على عليه السلام : به مشورت كردن تشويق شده است ؛ چون نظر مشاور خالص (از انگيزه هاى شخصى) است و نظر مشورت كننده آميخته به هوس (و خواهشها و انگيزه هاى فردى) مى باشد .

1063 كسانى كه شايسته مشورت نيستند

3400.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى على ! با ترسو مشورت مـكن ؛ زيـرا او راه حل مشكل را بر تو تنگ مى كند و با بخيل مشورت مكن ؛ زيرا او تو را از هدفت باز مى دارد و با آدم حريص مشورت مكن ؛ زيرا او آزمندى را در نظرت نيكو جلوه مى دهد .

3401.امام على عليه السلام : با دروغگو مشورت مكن ؛ چون دروغگو ، مانند سراب ، دور را در نظرت نزديك نشان مى دهد و نزديك را دور .

1064 افراد شايسته مشورت

3402.امام صادق عليه السلام : مشورت جــز با حدود چهارگانه آن تحقق نپذيرد ؛ نخستين حدّ آن اين است كه كسى كه با او مشورت مى كنى ، خردمند باشد ، دوم اين كه آزاده و متديّن باشد ، سوم اين كه دوست و برادروار باشد و چهارم اين كه راز خود را به او بگويى و او به اندازه خودت از آن راز آگاه باشد ، امّا آن را بپوشاند و به كسى نگويد .

1065 تشويق به راهنمايى كردن مشورت كننده

3403.امام سجّاد عليه السلام : حقّ مشورت كننده اين است ، كه اگر براى راهنمايى او نظرى دارى ، راهنماييش كنى و اگر اطلاعى نداشته باشى او را به كسى كه (در آن زمينه) آگاهى دارد ، راهنمايى كنى .

3404.امام صادق عليه السلام : هركه با برادر خود مشورت كند و او خالصانه راهنماييش نكند ، خداوند انديشه او را از وى بگيرد .

1066 مشورت در امر حكومت

3405.امام على عليه السلام ـ در نامه خود به معاويهـ : مشورت ، تنها حقّ مهاجران و انصار است . اگر آنان درباره مردى توافق كردند و او را پيشوا ناميدند ، خشنودى خدا نيز در آن است .

3406.امام على عليه السلام : از گفتن سخن حقّ ، يا راهنمايى عادلانه ، دريغ نورزيد ؛ زيرا من خود را بالاتر از اين كه خطا كنم نمى دانم و از اشتباهكارى ايمن نيستم ، مگر اين كه خداى بزرگ مرا حفظ كند ، كه اختياردار هموست .

3407.امام حسن عليه السلام ـ از جمله شروطى كه (در صلحنامه اش) براى معاويه گذـ : معاوية بن ابى سفيان ، حقّ ندارد پس از خود هيچ كس را به خلافت برگزيند ، بلكه پس از او موضوع خلافت به شوراى مسلمانان واگذار خواهد شد .

228

پيرى

1067 پيرى و موى سپيد

«خداست آن كس كه شما را ابتدا ناتوان بيافريد ، آن گاه پس از آن ناتوانى، نيرومند ساخت ، سپس بعد از نيرومندى، ناتوانى و پيرى داد . هر چه بخواهد مى آفريند و او داناى تواناست» .

3408.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پير ، در برابر محبّت همدم و عمر دراز و مال بسيار ، جوان است .

3409.امام على عليه السلام : موى سپيد پيك مرگ است .

3410.امام على عليه السلام : موى سپيد براى هشدار دادن بس است .

3411.امام على عليه السلام : وقار پيرى ، نزد من دوست داشتنى تر از نشاط جوانى است .

3412.امام على عليه السلام : هرگاه خردمند پير شود ، خرد او جوان گردد و هرگاه نادان پير شود ، نادانى او جوان گردد .

3413.امام باقر عليه السلام : إبراهيم عليه السلام روزى موى سفيدى در محاسن خود ديد ، گفت : خداوند پروردگار جهانيان را سپاس كه مرا به اين سن رساند و لحظه اى معصيت او نكردم .

3414.امام صادق عليه السلام : چيزى را نديدم كه به سوى چيزى شتابنده تر از سپيدى موى ، به سوى مؤمن باشد . موى سپيد در دنيا براى مؤمن وقار است و در روز قيامت نورى درخشان . خداوند متعال با موى سپيد ، به خليل خود إبراهيم عليه السلام وقار بخشيد . پس ابراهيم عرض كرد : پروردگارا ! اين چيست ؟ خداوند به او فرمود : اين وقار است . ابراهيم گفت : پروردگارا ! بر وقار من بيفزاى .

1068 احترام به سالخوردگان

3415.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : احترام به مسلمان سالخورده ، احترام به خداوند است .

نام کتاب : منتخب ميزان الحكمه نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 309
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست