responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منتخب ميزان الحكمه نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 103

1065.امام على عليه السلام : از بيتابى كردن بپرهيز كه اميد را قطع مى كند و كار را به ضعف مى كشاند و اندوه به بار مى آورد . بدان كه دو راه نجات بيشتر نيست : يا مشكلى چاره دارد كه بايد چاره انديشى كرد و يا چاره ندارد كه در آن صورت بايد شكيبايى ورزيد .

1066.امام على عليه السلام : با شكيبايى كردن بر بيتابى چيره آييد ، زيرا كه بيتابى اجر را از بين مى برد و مصيبت را بزرگتر مى كند .

1067.امام على عليه السلام : چون صداى شيون زنان بر كشتگان صفين را شنيد ، فرمود : آيا زنان شما با اين فرياد گريه كه مى شنوم بر شما چيره شده اند ؟ چرا آنان را از اين ناله و فغان باز نمى داريد ؟ !.

1068.امام باقر عليه السلام : بدترين نوع بيتابى سر دادن فغان و شيون و زدن بر سر و سينه و كندن موهاست ، كسى كه نوحه گرى به راه اندازد ، شكيبايى را ترك كرده است .

1069.امام كاظم عليه السلام : مصيبت ، براى شكيبا يكى است و براى ناشكيبا دو تا .

ر . ك : مصيبت ، باب 1143 .

66

سزا

329 سزا

«از آنِ خداست هر آنچه در آسمانها و هر چه در زمين است تا كسانى را كه بد كرده اند در برابر اعمالشان كيفر دهد و آنان را كه نيكى كرده اند به كردار نيكشان پاداش» .

1070.امام على عليه السلام : هر انسانى كرده خود را مى بيند و سزاى كردارش را مى گيرد .

ر . ك : عنوان 58 «ثواب» .

330 سزاى نيكوكاران

«و چون باليدن يافت او را حكمت و دانش ارزانى داشتيم و ما بدين سان نيكوكاران را سزا مى دهيم» .

«ما ندايش داديم: اى ابراهيم، خوابت را حقيقت بخشيدى و ما نيكوكاران را چنين پاداش مى دهيم» .

331 سزاى گنهكاران

«هر كس كه از ياد من دل بگرداند زندگانى تنگى خواهد داشت ... اينچنين هر كه زياده روى كرده و به آيات پروردگارش ايمان نمى آورد سزا مى دهيم. هر آينه عذاب آخرت سخت تر و پايدارتر است» .

«آنان كه گوساله را برگزيدند بزودى به غضب پروردگارشان گرفتار خواهند شد و در زندگانى اينجهانى به خوارى خواهند افتاد. دروغگويان را اينچنين كيفر مى دهيم» .

«بسترى از آتش جهنّم در زير و پوششى از آتش جهنّم بر روى دارند. و ستمكاران را اينچنين كيفر مى دهيم» .

67

تجسّس

332 نهى از عيبجويى مردم

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد؛ زيرا پاره اى از گمانها گناه است. و جاسوسى نكنيد و از يكديگر غيبت مكنيد، آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناخوش مى داريد. از خدا بترسيد. همانا خداوند توبه پذير و مهربان است» .

1071.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از گمان دورى كنيد ؛ زيرا گمان ، دروغترين سخن است . به سخنان مردم گوش فرا نداريد و عيبشان را پى جويى نكنيد .

1072.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : من مأمور نيستم كه دلهاى مردم را بكاوم و درونشان را بشكافم .

1073.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : لغزشهاى مسلمانان را نجوييد كه هر كس لغزشهاى برادرش را پى جويد خداوند لغزشهاى او را پيگيرى كند و هر كه را كه خداوند عيبجويى كند رسوايش سازد هر چند در اندرون خانه خود باشد .

1074.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از زن بد كاره نپرسيد چه كسى با تو فسق كرد ؛ زيرا همان گونه كه براحتى مرتكب فحشا مى شود براحتى هم مسلمان بى گناهى را بدنام مى كند .

1075.امام صادق عليه السلام : از ديـن و آيـين مـردم پرس و جو مكن كه بى دوست مى مانى .

1076.ثور كندى : عمر بن خطاب در مدينه شبگردى مى كرد . صداى آواز خواندن مردى را از خانه اى شنيد . از ديوار خانه بالا رفت و گفت : اى دشمن خدا ، خيال كرده اى كه خداوند براى تو گنهكار پرده پوشى مى كند ؟ ! آن مرد گفت : اى امير مؤمنان ! تو هم درباره من تند نرو . اگر من يك گناه كردم تو سه گناه مرتكب شدى :. خداوند فرموده است : «تجسّس نكنيد» و تو تجسّس كردى . و فرموده است : «و از درها وارد خانه ها شويد» و تو از ديوار بالا آمدى و بدون اجازه بر من وارد شدى . در حالى كه خداوند متعال فرموده است : «وارد خانه هاى جز خود نشويد مگر آن كه اجازه بگيريد و بر اهل آنها سلام كنيد» . عمر گفت : اگر تو را ببخشم دست از اين كارها بر مى دارى ؟ گفت : آرى . عمر او را بخشيد و از منزلش بيرون رفت و رهايش كرد .

ر . ك : عيب ، باب 1392 .

333 روا بودن جاسوسى در جنگها

1077.امام رضا عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هرگاه سپاهى را گسيل مى داشت و به فرماندهى بدگمان بود يكى از افراد مورد اعتماد خود را به عنوان جاسوس همراه او مى فرستاد .

334 حكم جاسوس

1078.امام صادق عليه السلام : در صورت دست يافتن به جاسوس و خبرچين بايد آنها را كشت .

نام کتاب : منتخب ميزان الحكمه نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 103
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست