responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تبليغ بر پايه قرآن، حديث و تاريخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 423

8/ 8 تأثير نيكى كردن به گناهكار

483. الطبقات الكبرى‌ به نقل از سالم، غلام امام باقر عليه السلام: هشام بن اسماعيل، على بن حسين [عليه السلام‌] و خانواده ايشان را آزار مى‌داد. او بر بالاى منبر، سخنرانى كرده، به على [عليه السلام‌] اهانت مى‌كرد. هنگامى كه وليد بن عبد الملك به حكومت رسيد، او را عزل كرد و دستور داد كه او را براى بازخواست، در برابر مردم نگاه دارند. هشام بن اسماعيل مى‌گفت: نه به خدا! من از هيچ كس به اندازه على بن حسين بيمناك نيستم. او مرد صالحى است و گفتارش مورد توجّه خواهد بود. [بنا بر اين، با توجّه به آزارى كه به ايشان نموده‌ام، اگر لب به شكايت بگشايد، وليد بن عبد الملك مرا كيفر خواهد داد].

و بدين ترتيب، او را در برابر مردم نگاه داشتند؛ امّا على بن حسين، فرزندان و خاندان خود را گِرد آورد و آنان را از تعرّض [به هشام‌] بازداشت. على بن حسين [عليهما السلام‌] براى كارى رهسپار شد و خود را با او روبه‌رو نكرد. اينجا بود كه هشام بن اسماعيل او را مخاطب ساخت كه: خداوند، داناتر است كه رسالت‌هاى خود را كجا قرار دهد![1]

484. العدد القويّة به نقل از زُهْرى: روزى [على بن حسين عليه السلام‌] از مسجد بيرون آمد. مردى او را دنبال كرد و دشنامش داد. بندگان و غلامان سررسيدند و به آن مرد، هجوم آوردند. [امام‌] فرمود: «او را وا گذاريد!». آن‌گاه فرمود: «آنچه خداوند از امر ما بر تو پنهان داشته، بيشتر است. آيا كارى دارى كه تو را در به انجام رساندن آن يارى رسانيم؟».

آن مرد شرم كرد. على بن حسين [عليه السلام‌]، جامه‌اى كه بر دوش داشت، بر دوش او افكند و به او هزار درهم داد. آن مرد پس از آن روز، هرگاه امام را مى‌ديد، مى‌گفت: شهادت مى‌دهم كه تو از فرزندان رسول خدايى.


[1] اشاره دارد به آيه 124 سوره انعام:« اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُو»

نام کتاب : تبليغ بر پايه قرآن، حديث و تاريخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 423
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست