421. امام على عليه السلام: مردم! مرا بر شما حقّى است، و شما را بر من حقّى. بر من است كه خيرخواهى از شما دريغ ندارم و حقّى را كه از بيت المال داريد، بگزارم، شما را تعليم دهم، تا نادان نمانيد و آداب آموزم تا بدانيد. امّا حقّ من بر شما اين است كه به بيعت، وفا كنيد و در نهان و آشكارا حقّ خيرخواهى ادا كنيد. چون شما را بخوانم، بياييد و چون فرمان دهم بپذيريد، و از عهده برآييد.
422. امام على عليه السلامدر نامه به فرماندهان سپاهش: از بنده خدا على اميرمؤمنان به مرزبانان. امّا بعد؛ بر زمامدار است كه اگر به زيادتى [از اموال] رسيد يا به نعمتى مخصوص گشت، رفتارشرا با زيردستان خود، تغيير ندهد؛ و بر اوست كه با نعمتهايى كه خداوند نصيب او فرموده است، به بندگان خدا بيشتر نزديك شود و نسبت به برادران خود، بيشتر مهرورزى كند.
بدانيد كه حقّ شما بر من اين است كه چيزى را از شما پوشيده ندارم، مگر رازِ جنگ را، و كارى را بىرايزنى با شما انجام ندهم، مگر در امر حكومت، و در رسانيدن حقّ شما به شما كوتاهى نكنم و تا آن حق به شما نرسد، از كوشش باز نايستم، و اينكه شما در نظر من يكسان باشيد؛ و اگر چنين كردم، بر خداوند واجب شود
كه بر شما نعمت فرستد و بر شما واجب شود كه از من اطاعت كنيد.
و هرگاه شما را فرا خوانم، درنگ نكنيد و در اجراى كارِ درست، كوتاهى مكنيد و در راه حق، در گرداب سختيها فرو رويد. اگر چنين پايدار نباشيد، كسى نزد من خوارتر از كجْرفتار شما نخواهد بود؛ و كيفر او را سخت گردانم و او از كيفر من رهايى نخواهد يافت.
اينك، از فرماندهان خود اين دستورها را بگيريد و فرمان آنان را چندان كه خدا كارتان را بدان سازوار مىدارد بپذيريد!