responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اهل بيت (ع) در قرآن و حديث نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 469

732.امام على عليه السلام: ما خاندانى هستيم كه فرمان يافته ايم، خوراك اطعام كنيم و به مردم عطايا و صله دهيم و هنگامى كه مردم خوابند، نماز بگزاريم.

733.امام حسن عليه السلام: ما خاندانى هستيم كه هرگاه حقّ را شناختيم، بدان چنگ در مى زنيم.

734.مصعب بن عبداللّه : آن گاه كه مردم، حسين عليه السلام را احاطه كردند، حضرت عليه السلامبر اسبش سوار شد و از مردم خواست بدو گوش فرا دهند. او، خدا را حمد و ثنا كرد، سپس فرمود: هان اين حرامزاده ، فرزند حرامزاده مرا ميان درگيرى و خوارى مخيّر كرده است، هيهات از من كه چنين كنم و هيهات از ما كه تن به خوارى سپاريم، خدا و رسول او و مؤمنان و مادران و پدران پاكمان، ابا دارند از اين كه ما، فرمانبرى از پَستان را بر مرگى بزرگوارانه، برگزينيم.

735.امام سجاد عليه السلام: خداوند متعال به ما شكيبايى و دانش و دليرى و بخشش و مهر در دل مؤمنان را ارمغان داده است.

736.ابوبصير: به امام باقر عليه السلام عرض كردم: آيا رسول خدا صلى الله عليه و آله از تنگ چشمى (به خدا) پناه مى بُرد؟ فرمود: آرى، اى ابا محمّد، هر بام و شام و ما نيز از تنگ چشمى به خدا پناه مى بريم. خداوند مى فرمايد: «و هر كه از بخل خويش در امان مانده باشد، هم آنان رستگارانند» .

737.امام صادق عليه السلام: ما خاندانى هستيم كه هرگاه خيرى در كسى سراغ داشته باشيم، گفته هاى مردم، اين خير را از نظر ما نمى بَرد.

738.حريز يا ديگرى: جماعتى از جُهينه بر امام صادق عليه السلام وارد شدند و حضرت عليه السلام از آنها پذيرايى كرد و چون آهنگ رفتن كردند حضرت عليه السلامبراى آنها توشه گذارد وصله و عطايشان داد و به غلامان خود فرمود: از آنها كناره بگيريد و ياريشان نرسانيد. چون ميهمانان از كارشان آسوده شدند براى خداحافظى خدمت امام رسيدند و به ايشان عرض كردند. اى فرزند رسول خدا! پذيرايى كردى و نيكو ميهمان نواختى و بخشش فراوان كردى، آن گاه به غلامانت دستور دادى ما را در [آمادگى براى] رفتن يارى نرسانند! حضرت عليه السلامفرمود: ما خاندانى هستيم كه ميهمانانمان را، در رفتن از نزد خود يارى نمى رسانيم.

نام کتاب : اهل بيت (ع) در قرآن و حديث نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 469
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست