responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حكمت نامه جوان نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 401

فنّ خطابه، پيشتاز دانسته و برترين گواه بر اين حقيقت را خطابه‌گويى او در محضر على عليه السلام و درخواست على عليه السلام از او براى ايراد سخن دانسته است. شرح‌حال‌نگاران، او را با عناوينى چون: شريف، امير، فصيح، گشاده‌زبان، سخنور، زبان‌آور، ديندار و فاضل، ستوده‌اند.

عثمان، او را به همراه مالك اشتر و بزرگانى ديگر، از كوفه به شام تبعيد كرد و چون مردمان بر عثمان شوريدند و پس از آن بر خلافت على عليه السلام يكْ داستان شدند، او كه در شناخت عظمت على عليه السلام ژرف انديش و كم‌نظير، و در خطابه، چيره‌دست و گزيده گوى بود به پا خاست و بدين سانْ گويا و زيبا، باور ارجمندش را درباره على عليه السلام بازگفت: اى امير مؤمنان! به خدا سوگند، تو خلافت را زينت دادى و خلافت، سبب زينت تو نشد. و تو خلافت را بالا بردى و آن، مقام تو را بالا نبرد. و نياز خلافت به تو، بيشتر از نياز تو به آن است!

در منابع به نقل از صعصعه آمده است: با گروهى از مصريان بر عثمان بن عفّان، وارد شديم. عثمان گفت: فردى از خود را مقدّم داريد تا با من سخن بگويد.

مرا جلو انداختند. عثمان گفت: «اين؟!»، و گويى مرا جوان مى‌ديد.

به او گفتم: اگر علم به سن بود، من و تو از آن نصيبى نداشتيم؛ بلكه به تعلّم است.

عثمان گفت: [آنچه مى‌خواهى‌] بگو.

گفتم: به نام خداوند بخشنده مهربان.

«الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ؛[1] آنان كه چون در زمين مسلطشان كرديم، نماز مى‌خوانند و زكات مى‌پردازند و به نيكى فرمان مى‌دهند و از زشتى باز مى‌دارند. و فرجام كارها، از آن خداست».



[1] حج: آيه 41.

نام کتاب : حكمت نامه جوان نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 401
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست