زن
گفت: كارى نكردم، جز اين كه مستمندى در شبهاى جمعه گذشته نزد من مىآمد. ديشب نيز
آمد و بانگ زد. كسى پاسخش را نداد. مرد مستمند با خود گفت: چه قدر سخت است كه
صدايم را نمىشنود و امشب، خانوادهام گرسنه مىمانند. [چون چنين گفت،] به صورت
ناشناس، برخاستم و به اندازه شبهاى گذشته چيزى به وى دادم.
عيسى
عليه السلام فرمود: «از جايت بلند شو».
چون
زن بلند شد، در زير فرشها افعىاى آماده نيش زدن بود. عيسى عليه السلام فرمود:
«به خاطر صدقهات اين بلا از تو دور شد».
6/ 10
امانتدارى
247.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امانتدارى، توانگرى است.
248.
امام صادق عليه السلام: بنگر به منزلتى كه على عليه السلام نزد پيامبر
خدا يافت و آن را كنار مگذار؛ چرا كه على عليه السلام همانا با راستگويى و
امانتدارى، بدان منزلت نزد پيامبر خدا دست يافت.
249.
الكافى به نقل از عبد الرحمن بن سيابه: چون پدرم سَيابه از دنيا
رفت، مردى از دوستانش نزد من آمد و درِ خانه را زد. بيرون رفتم. به من تسليت گفت و
افزود: آيا پدرت چيزى برجاى گذاشته است؟
گفتم:
نه.
كيسهاى
كه در آن، هزار درهم بود، به من داد و گفت: از اين سرمايه، درست نگهدارى كن و از
سود آن، بهره ببر.
با
خوشحالى نزد مادرم رفتم و وى را از داستان، باخبر ساختم. چون شب شد، نزد يكى از
دوستان پدرم رفتم و برايم مقدارى پارچه سابرى[1]
جنس شاپورى خريدارى كرد و در مغازهاى به كسب، مشغول شدم. خداوند عز و جل در اين
كسب و كار، سود بسيارْ مقدّر ساخت. چون هنگام حج شد، به دلم افتاد به مكّه بروم.
نزد مادرم آمدم و به وى گفتم: به دلم افتاده كه به مكّه بروم.
[1] پارچه يا جامهاى نازك و
نيكو، منسوب به سابور( شاپور)، واقع در منطقه فارس( ر. ك: لغتنامه دهخدا: ج 8 ص
11624).