responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حكمت نامه جوان نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 167

زن گفت: كارى نكردم، جز اين كه مستمندى در شب‌هاى جمعه گذشته نزد من مى‌آمد. ديشب نيز آمد و بانگ زد. كسى پاسخش را نداد. مرد مستمند با خود گفت: چه قدر سخت است كه صدايم را نمى‌شنود و امشب، خانواده‌ام گرسنه مى‌مانند. [چون چنين گفت،] به صورت ناشناس، برخاستم و به اندازه شب‌هاى گذشته چيزى به وى دادم.

عيسى عليه السلام فرمود: «از جايت بلند شو».

چون زن بلند شد، در زير فرش‌ها افعى‌اى آماده نيش زدن بود. عيسى عليه السلام فرمود: «به خاطر صدقه‌ات اين بلا از تو دور شد».

6/ 10

امانتدارى‌

247. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امانتدارى، توانگرى است.

248. امام صادق عليه السلام: بنگر به منزلتى كه على عليه السلام نزد پيامبر خدا يافت و آن را كنار مگذار؛ چرا كه على عليه السلام همانا با راستگويى و امانتدارى، بدان منزلت نزد پيامبر خدا دست يافت.

249. الكافى به نقل از عبد الرحمن بن سيابه: چون پدرم سَيابه از دنيا رفت، مردى از دوستانش نزد من آمد و درِ خانه را زد. بيرون رفتم. به من تسليت گفت و افزود: آيا پدرت چيزى برجاى گذاشته است؟

گفتم: نه.

كيسه‌اى كه در آن، هزار درهم بود، به من داد و گفت: از اين سرمايه، درست نگهدارى كن و از سود آن، بهره ببر.

با خوش‌حالى نزد مادرم رفتم و وى را از داستان، باخبر ساختم. چون شب شد، نزد يكى از دوستان پدرم رفتم و برايم مقدارى پارچه سابرى‌[1] جنس شاپورى خريدارى كرد و در مغازه‌اى به كسب، مشغول شدم. خداوند عز و جل در اين كسب و كار، سود بسيارْ مقدّر ساخت. چون هنگام حج شد، به دلم افتاد به مكّه بروم. نزد مادرم آمدم و به وى گفتم: به دلم افتاده كه به مكّه بروم.



[1] پارچه يا جامه‌اى نازك و نيكو، منسوب به سابور( شاپور)، واقع در منطقه فارس( ر. ك: لغت‌نامه دهخدا: ج 8 ص 11624).

نام کتاب : حكمت نامه جوان نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 167
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست