نقد و ارزيابى حديث، از ديرباز، مورد توجه حديثپژوهان شيعه بوده است.
اصول و معيارهاى به كار گرفته شده در نقد حديث، به گونهاى طراحى شدهاند كه هم در حوزه سند و هم در حوزه متن حديث، با اصول جداگانه، قابل اجرا باشند. در حوزه نقد سندى احاديث و تحقيق درباره صدور آنها، دانش رجال، نقش عمده و اساسى را بر عهده دارد.
تحقيق در تاريخ و منابع و مبانى هر دانشى، از اركان پژوهش در آن دانش شمرده مىشود. تحقيق در دانش رجال يا راوىشناسى نيز نيازمند شناخت دقيق منابع و اسنادِ شناسايى راويان است؛ چرا كه راه ديگرى در شناخت هويت يك يك راويان و تعيين ميزان اعتبار و قابل اعتماد بودن آنها وجود ندارد.
مجموعه منابع رسمى رجال شيعه را مىتوان به ترتيب تاريخى و اعتبارى به چهار دسته تقسيم كرد:
1. اصول اوّليه رجالى كه غالباً منابع تأليف شده در قرن 4 و 5 هجرى هستند؛
2. اصول ثانويه رجالى، كه در قرن هشتم هجرى تأليف شدهاند؛
3. جوامع رجالى كه پس از قرن دهم هجرى تا كنون تأليف شدهاند؛
4. تكنگارىهاى موضوعى كه در چند قرن اخير، در جهت تحقيق قواعد رجالى و يا شرح حال برخى راويان بحثانگيز و يا ديگر موضوعات خاصّ رجالى (چون تمييز مشتركات) نگاشته شدهاند.