نام کتاب : حكمت نامه امام حسين نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 369
298. مثير الأحزان: امام حسين عليه السلام يارانش را گِرد آورد و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «امّا بعد، من، نه يارانى وفادارتر و بهتر از ياران خود مىشناسم، نه خاندانى برقرار كننده پيوند و نيكوكارتر از خاندانم. خداوند، به همه شما از جانب من» جزاى خير دهد. بدانيد كه من به شما اذن دادم برويد، كه مجازيد و حقّى بر گردن شما ندارم. اين، شب است كه شما را پوشانده است. پس آن را مَركب خود كنيد».
برادران و پسران امام و پسران عبد اللّه بن جعفر به او گفتند: چرا چنين كنيم؟ براى اين كه پس از تو باقى بمانيم؟! خدا، اين را از ما نبيند.
عبّاس، برادرش، آغازگر اين سخن بود و سايرين هم پيروى كردند. امام عليه السلام به پسران مسلم بن عقيل فرمود: «كشته شدن مسلم براى شما بس است. برويد كه من به شما اذن دادم».
امّا آنان گفتند: به خدا سوگند، نه! هرگز از تو جدا نمىشويم تا با شمشيرهايمان از تو محافظت كنيم و جلو تو كشته شويم.
13/ 2 وفاى عمرو بن قَرَظه انصارى
299. الملهوف: عمرو بن قرظه انصارى، بيرون آمد و از امام حسين عليه السلام اجازه خواست. امام عليه السلام اجازه داد. عمرو، مانند مشتاقان به پاداش [الهى] جنگيد و در خدمتگزارى فرمانرواى آسمان، بسى كوشيد تا آن كه گروه فراوانى از گروه ابن زياد را كُشت و ميان استوارى و جهاد، جمع كرد، و تيرى به سوى امام حسين عليه السلام نمىآمد، جز آن كه با دستش از امام عليه السلام در برابر آن، محافظت مىكرد
و شمشيرها را هم با خون خود [و زخمى شدن] دفع مىكرد.
به امام حسين عليه السلام آسيبى نرسيد تا آن كه زخمها، عمرو را از پاى درآوردند. [آنگاه] به امام حسين عليه السلام رو كرد و گفت: اى فرزند پيامبر خدا! آيا وفا كردم؟
امام عليه السلام فرمود: «آرى. تو زودتر به بهشت مىروى. از جانب من به پيامبر خدا سلام برسان و به او بگو كه من، در پىِ تو مىآيم».
سپس، جنگيد تا به شهادت رسيد. خداوند، از او خُشنود باد!
نام کتاب : حكمت نامه امام حسين نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 369