responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ حديث شيعه در سده هاى دوازدهم و سيزدهم هجرى نویسنده : صفره، حسين    جلد : 1  صفحه : 51

گوشه‌هايى از مناظره علما با باب‌

ملاحظه سخنان باب در مناظراتى كه عالمان با او داشته‌اند، برخى از ابهامات را درباره او از بين مى‌برد.

در جريان مناظره عالمان اصفهان با باب، وقتى آقا محمّد مهدى، فرزند حاجى ابراهيم كلباسى خطاب به باب گفت: «اين مردم كه طريقت شريعت مى‌سپارند، از دو فرقه بيرون نباشند؛ يا مسائل شرعى خود را از اخبار و احاديث، استخراج و استنباط نمايند؛ و گرنه مقلّد مجتهدى باشند»، باب گفت: «من تقليد كسى نكرده‌ام و نيز هر كس با ظن خويش عمل كند، حرام دانم».

آقا محمّد مهدى گفت: «امروز، باب علم، مسدود است و حجّت خداى غايب است، بى آن كه امام وقت را ديدار كنى و مسائل فقه را از زبان او اصغا فرمايى (بشنوى)، چگونه با يقين پيوسته شوى و كار با يقين كنى؟ با من بگوى اين علم از كجا اندوختى و اين يقين از كه آموختى؟».

باب در جواب گفت: «تو متعلّم نقل و كودك ابى جادى و مرا مقام ذكر و فؤاد است. تو را نرسد كه با من از آنچه ندانى، سخن كنى».

آن گاه ميرزا حسن، پسر ملّا على نورى كه در حكمت صدرايى، جزو افراد توانا و در مجلس حاضر بود، باب را به جهت ادّعاى مقام فؤاد به چالش مى‌كشاند و با طرح چند مسئله از مسائل حكمى، او را درمانده مى‌كند.

همچنين، در مناظره باب با عالمان تبريز، پوشالى بودن ادّعاهاى وى، بيش از پيش نمايان مى‌شود.

نظام العلما[1]

از باب پرسيد: «آيا شما رضا داده‌ايد كه مردمان، تو را باب نام‌


[1]. به احتمال بسيار، وى ملّا محمود بن محمّد تبريزى( م 1270 ق)، جامع معقول و منقول و معلّم ناصر الدين شاه قاجار است، نه سيّد رفيع الدين بن على اصغر طباطبايى تبريزى( م 1326 ق) كه وى نيز صاحب تأليفات بسيار است اين دو دانشمند بزرگ، هر دو معروف به« نظام العلما» بوده‌اند( رك: الذريعة، ج 14، ص 253 و ج 1، ص 416).

نام کتاب : تاريخ حديث شيعه در سده هاى دوازدهم و سيزدهم هجرى نویسنده : صفره، حسين    جلد : 1  صفحه : 51
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست