نام کتاب : تاريخ حديث شيعه در سده هاى دوازدهم و سيزدهم هجرى نویسنده : صفره، حسين جلد : 1 صفحه : 103
روشن است كهعمل، وقتى ظريف و زيبا جلوه مىكند كه اوّلًا مشروع باشد و منع تحريمى نداشته باشد؛ چون در ظلم و دروغ و خيانت و كارهاى زشت، ادب، معنا ندارد. دوم اين كه عمل اختيارى باشد؛ يعنى ممكن باشد كه آن را به چند شكل و هيئت در آورد و شخص به اختيار خود، آن را به وجهى انجام دهد كه مصداق ادب است.
آن گاه مىافزايد:
گرچه در معناى اصلى ادب، يعنى حُسن و ظرافت عمل و موافقت آن با غرض زندگى اختلافى نيست؛ ليكن در تطبيق اين معنا با مصاديق در جوامع، اقوام، ملّتها و مذاهب مختلف، اختلاف بسيار است و اين اختلاف، از جهتى است كه در تشخيص كار نيك و بد دارند.[1]
به گفته علّامه طباطبايى، ادب الهى، هيئت زيباى اعمال مربوط به دين است كه از غايت و غرض دين، يعنى عبوديت و بندگى حكايت مىكند و از آن جا كه هدف اسلام، سر و سامان دادن به همه جهات زندگى انسان است و هيچ يك از شئون انسانيت را از قلم نينداخته است، بر اين اساس، سر تا پاى زندگى را داراى ادب نموده و براى هر عملى از اعمال زندگى، هيئت زيبايى ترسيم نموده است كه از غايت آن، حكايت مىكند.
بايد توجّه داشت كه بخش عظيمى از آداب اسلامى به عنوان احكام فرعى در موضوع عبادات، معاملات و ... در جوامع حديثى و كتابهاى فقهى، تدوين شده است.
3. اخلاق
اخلا ق، جمع «خُلق» و به معناى «خوىها» است و هر گاه از آن به عنوان علم اخلاق و يا تهذيب نفس ياد مىشود، مراد، شناخت خوىهاى نيك و بد و تدبير انسان براى