فقه الحديث در اين دوره، در قالب نوشتنِ شرح و حاشيه بر متون حديثى، رخ نموده است. در اين بخش، اين آثار را مىشناسانيم.
الف) آثار چاپى
شرح حديث حقيقت
اين اثر به علّامه حلّى (م 726 ق) نسبت داده شده است. محقّق تهرانى با استناد به متن كتاب (كه با ساير آثار علّامه حلّى ناهمگون است) و نيز عدم يادكرد آن در فهرستِ نوشتههاى علّامه حلّى، انتساب كتاب به ايشان را نادرست دانسته است. وى احتمال داده كه كتاب، از آنِ جلال الدين دوانى باشد؛ چرا كه او در رساله «خلق الأعمال»، به اثر مورد بحث، ارجاع مىدهد.[1] سيّد عبد العزيز طباطبايى نيز در مكتبة العلّامة الحلّى نوشته است:
لم ينسبه أحد إلى العلّامة الحلّى و طبع منسوباً له من دون ذكر مصدر يعتمد عليه فى هذه النسبة.[2] به نظر مىرسد در اين گونه موارد كه در منابع معتبر رجالى و كتابشناختى، اين كتاب به علّامه حلّى نسبت داده نشده است، با بررسى متن اثر و سنجش آن با آثار شناخته شده علّامه، مىتوان درباره درستى يا نادرستى انتساب كتاب به نويسنده، داورى كرد. بر اين پايه، به نظر مىرسد به گواهى متن شرح حديث حقيقت، اين اثر، از علّامه حلّى نيست. اينك شواهد اين مطلب:
1. نگارش شرح و بيان براى يك روايت، نشانه عنايت شارح به متن و محتواى آن است. طبعاً عمل شرح يك روايت از آنجا آغاز مىشود كه شارح آن، اوّلًا آن را از