4. نويسنده، در بحث از احاديث عالم ذَر، به برخى اشكالاتى كه به اين احاديث ممكن است وارد شود، پرداخته است. در لابه لاى اين مباحث، به برخى از ديدگاههاى حديثشناسى خود، اشاره كرده كه در اينجا به طور خلاصه، مطرح مىشود. از نظر شيخ حسن بن سليمان حلّى، احاديث، مانند قرآن كريم، داراى محكم و متشابه، خاصّ و عام، ناسخ و منسوخ، و مجمل و مفصّل است. از اين رو، بر مؤمن روا نيست كه حديث را، اعم از آن كه طريق آن صحيح باشد يا نه، به دليل وجود مطلبى دشوار در آن، رد كند.[1] از نظر نويسنده، در برابر احاديثى كه معناى آنها را نمىفهميم، بايد توقّف كنيم.[2] از نظر حلّى، حديث «بعثنا معاشر الأنبياء نخاطب الناس على قدر عقولهم» كه بيانگر تعدّد و كثرت درجات عقل است، مستلزم وجوب تسليم در برابر حديث و حرمت ردّ آن است. ليكن حديث مخالف قرآن و سنّت متفقٌ عليه را نمىتوان اخذ كرد. البته تكذيب حديث و راوى آن، روا نيست، مگر آن كه آن را به امام معصوم برگرداند و او آن را رد كند.
اين كتاب به فارسى و نگاشته ملّا حسين واعظ كاشفى (م 910 ق) است كه با تصحيح ابوالحسن شعرانى به سال 1349 ش، منتشر شده است.
نويسنده، در مقدّمه، پس از يادكردى از ابتلاى اوليا و مصائب خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام، تأكيد مىكند كه كتاب را براى استفاده دوستداران اهل بيت عليهم السلام، بنا به دستور شاهزاده عبد اللَّه، معروف به سيّد ميرزا، نگاشته است. عبارت نويسنده در اين باره، چنين است:
[1]. عبارت نويسنده، چنين است:« لايحل لمؤمن أن يردّ الحديث إن صحّ طريقه أو لم يصحّ بما يكون فيه ممّالايستبين معناه ويتضح كالقرآن العزيز»( همان، ص 387).