واژه شناسان براى مادّه «ذكر» ، دو معنا بيان كرده اند : يكى «يادكرد» در مقابل «فراموشى» ، و ديگرى «نَرى» در مقابل «مادگى» . راغب اصفهانى ، در تبيين معناى «ذكر» در مقابل «فراموشى» مى گويد : معناى ذكر ، حالتى است براى نفس كه انسان به سبب آن ، مى تواند آنچه را آموخته ، [ در ذهن] نگه دارد و از اين جهت ، مانند «حفظ» است ؛ منتها حفظ به معناى به ياد سپارى است ، و ذكر به معناى يادآورى . معناى ديگر «ذكر» ، حاضر كردن چيزى در دل يا آوردن آن به زبان است . لذا گفته مى شود : ذكر ، دو گونه است : ذكر قلبى و ذكر زبانى (لسانى) ، و هر يك از اين دو نيز بر دو گونه است : يكى يادآورى چيزى است كه فراموش شده است ، و ديگرى به معناى ادامه حفظ و به يادسپارى است . به هر گفته اى نيز ذكر مى گويند . [1] ريشه يابى واژه ذكر ، نشان مى دهد كه اصل در معناى آن ، «ياد» در مقابل