responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحفة الأولياء (ترجمه اصول کافي) نویسنده : الأردکاني، محمد علي    جلد : 4  صفحه : 715

رغبت، بى‌آنكه واجب باشد)، و رد و جواب آن واجب است»[1].

3635/ 2. و به همين اسناد فرمود كه: «هر كه پيش از سلام به كلام آغاز كند، او را جواب مگوييد». و فرمود كه: «پيش از كلام، به سلام آغاز كنيد. پس هر كه پيش از سلام، به كلام آغاز كند، او را جواب مگوييد».

3636/ 3. و به همين اسناد فرمود كه: «رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه: سزاوارترين مردم به خدا و به رسول خدا، كسى است كه به سلام آغاز كند».

3637/ 4. چند نفر از اصحاب ما روايت كرده‌اند، از سهل بن زياد، از عبد الرحمان بن ابى نجران، از عاصم بن حميد، از محمد بن مسلم، از امام محمد باقر عليه السلام كه فرمود: «سلمان رحمه الله مى‌گفت كه: سلام را فاش و آشكار كنيد؛ زيرا كه سلام خدا به ستمكاران نمى‌رسد».

3638/ 5. چند نفر از اصحاب ما روايت كرده‌اند، از احمد بن محمد، از ابن فضّال، از ثعلبة بن ميمون، از محمد بن قيس، از امام محمد باقر عليه السلام كه فرمود: «به درستى كه خداى عز و جل افشاى سلام را دوست مى‌دارد».

3639/ 6. از او، از ابن فضّال، از معاوية بن وهب، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت است كه فرمود: «به درستى كه خدا فرمود كه: بخيل كسى است كه به سلام بخل كند».

3640/ 7. چند نفر از اصحاب ما روايت كرده‌اند، از سهل بن زياد، از جعفر بن محمد اشعرى، از ابن قدّاح، از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود: «چون يكى از شما سلام كند، بايد كه سلام خود را بلند و آشكار كند، ونگويد كه: سلام كردم و جواب مرا نگفتند، و شايد كه او چنان باشد كه سلام كرده باشد، و به ايشان نشنوانيده باشد، و چون يكى از شما جواب گويد، بايد كه جوابش را بلند كند، و سلام‌كننده نگويد كه: سلام كردم و جواب مرا نگفتند».

بعد از آن، فرمود كه: «على عليه السلام مى‌فرمود كه: غضب مكنيد و كسى را به غضب مياوريد، و سلام را فاش كنيد و كلام را خوش سازيد، و در شب نماز كنيد و مردم در خواب باشند، تا به سلامت داخل بهشت شويد، بى‌آنكه آفتى به شما رسد». بعد از آن، قول خداى عز و جل را بر ايشان تلاوت فرمود كه: «السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ»[2]؛ يعنى: «او است آن خدايى كه سالم است از عيوب و علل، و مبرّا است از نقص و عجز و خلل، و ايمن‌كننده بندگان از ظلم و عقوبت‌


[1]. و قول آنكه گفته از اهل لغت كه: تطوّع، چيزى‌[ را] كه نه فرض باشد و نه سنّت فرمان بردن، محلّ نظر است، مگر آنكه مرادش از سنّت، سنّت نباشد.( مترجم)

[2]. حشر، 23.

نام کتاب : تحفة الأولياء (ترجمه اصول کافي) نویسنده : الأردکاني، محمد علي    جلد : 4  صفحه : 715
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست