نام کتاب : تحفة الأولياء (ترجمه اصول کافي) نویسنده : الأردکاني، محمد علي جلد : 4 صفحه : 47
قلانسى، از ابن ابى يعفور، از امام جعفر صادق عليه السلام
روايت كرده است كه فرمود: «هر كه مسلمانان را ملاقات كند به دورو و دو زبان، در
روز قيامت بيايد و او را دو زبان باشد از آتش».
2706/ 2. چند نفر از
اصحاب ما روايت كردهاند، از احمد بن محمد بن خالد، از عثمان بن عيسى، از ابو
شيبه، از زهرى، از امام محمد باقر عليه السلام كه فرمود: «بد بندهاى است بندهاى
كه دورو و دو زبان باشد، كه برادر خود را مدح كند، در حالى كه حاضر باشد، و در
حالى كه غايب باشد، او را بخورد و غيبت كند. اگر عطا شود، بر او حسد برد، و اگر به
بلايى مبتلى شود، او را وا گذارد و يارى نكند».
2707/ 3. على بن
ابراهيم، از پدرش، از على بن اسباط، از عبد الرحمان بن حمّاد روايت كرده كه آن را
مرفوع ساخته و گفته است كه: «خداى عز و جل به عيسى عليه السلام فرمود كه: اى عيسى!
بايد كه زبانت در نهان و آشكار، يك زبان باشد، و همچنين دلت. به درستى كه من تو را
از نفست مىترسانم، و كافى است كه من خبير و آگاه باشم. و دو زبان، در يك دهان
صلاحيّت ندارد و درست نمىآيد، و نه دو شمشير، در يك غلاف، و نه دو دل، در يك
سينه، و همچنين است ذهنها» (يعنى دو خيال، در يك نفس).
2708/ 1. حسين بن محمد
روايت كرده است، از جعفر بن محمد، از قاسم بن ربيع و چند نفر از اصحاب ما، از احمد
بن محمد بن خالد كه آن را مرفوع ساخته و گفته است كه: در وصيّت مفضّل است كه شنيدم
از امام جعفر صادق عليه السلام كه مىفرمود: «دو مرد بر هجران از يكديگر جُدا
نمىشوند، مگر آنكه يكى از ايشان مستوجب و سزاوار بيزارى و لعنت مىشود، و بسا است
كه هر دو اين را مستوجب مىشوند». پس معتّب به حضرت عرض كرد كه: خدا مرا فداى تو
گرداند! اينك ظالم است كه مستوجب اين است. پس حال مظلوم چيست؟ و او را چه باك است
كه بايد مستوجب بيزارى و لعنت باشد؟ فرمود: «زيرا كه برادرش را به سوى پيوند با
خود نمىخواند، و براى او (از سخنش تن به غفلت نمىدهد)، و از سر آن نمىگذرد. و
شنيدم از پدرم عليه السلام كه مىفرمود: چون دو كس باهم نزاع كنند و يكى از
[1]. و هجرت، چون هجران- به كسر هاء و سكون جيم-،
جدايى كردن و دور شدن است از كسى.( مترجم)
نام کتاب : تحفة الأولياء (ترجمه اصول کافي) نویسنده : الأردکاني، محمد علي جلد : 4 صفحه : 47