نام کتاب : تحفة الأولياء (ترجمه اصول کافي) نویسنده : الأردکاني، محمد علي جلد : 4 صفحه : 211
هيچ رغبت در آن نداشته باشيم، تا به حدّى كه گويا ما معاينةً[1] آخرت و بهشت
و دوزخ را مىبينيم. امّا در حالى كه نزد تو باشيم، و چون از نزد تو بيرون رويم، و
در اين خانهها داخل شويم، و فرزندان خود را ببوييم و عيال و اهل خود را ببنيم،
نزديك مىشود كه بگرديم از آن حالتى كه در نزد تو بر آن بوديم، و به مرتبهاى مىرسد
كه گويا ما بر چيزى از آن حالت نبودهايم. آيا پس مىترسى بر ما از آنكه اين حال،
نفاق باشد؟
رسول خدا صلى الله عليه
و آله به ايشان فرمود: نه، چنين است. به درستى كه اينها گامهاى شيطان است كه شما
را در دنيا راغب مىگرداند. به خدا سوگند كه اگر هميشه بر آن حالتى باشيد كه
خويشتن را به آن وصف كرده [ايد]، فرشتگان با شما مصافحه كنند، و بر روى آب راه
رويد، و اگر نه اين بود كه شما گناه مىكرديد، پس از خدا طلب آمرزش مىنموديد، هر
آينه خدا خلقى را مىآفريد تا گناه كنند، بعد از آن، از خدا آمرزش طلبند تا ايشان
را بيامرزد. به درستى كه مؤمن در گناه واقع مىشود، و توبه مىكند. آيا قول خداى
عز و جل را نشنيدهاى كه مىفرمايد:
«إِنَّ اللَّهَ
يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ»[2]؛ يعنى: «به درستى كه
خدا دوست مىدارد توبهكنندگان را، و دوست مىدارد پاكيزگان را از كارهاى بد». و
فرموده است كه: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ»[3]؛ يعنى: استغفار
كنيد و آمرزش خواهيد از پروردگار خود. پس باز گرديد به سوى او و توبه كنيد».
باب در بيان وسوسه و
حديث نفس
187.
باب در بيان وسوسه و حديث نفس
2942/ 1. حسين بن محمد،
از معلّى بن محمد، از وشّاء، از محمد بن حمران روايت كرده است كه گفت: امام جعفر
صادق عليه السلام را سؤال كردم از وسوسه، و هر چند كه بسيار شود.
فرمود كه: «چيزى در آن
نيست. مىگويى: لا الهَ الّا اللَّه».
2943/ 2. على بن
ابراهيم، از پدرش، از ابن ابى عمير، از جميل بن درّاج، از امام جعفر صادق عليه
السلام روايت كرده است كه گفت: به آن حضرت عرض كردم كه: در دلم امر عظيمى واقع
مىشود. فرمود كه: «بگو: لا الهَ الّا اللَّه». جميل مىگويد كه: در هر زمان كه
چيزى در دلم افتاد، لا اله الّا اللَّه گفتم؛ پس آن امر از من مىرفت و برطرف
مىشد.
2944/ 3. ابن ابى عمير،
از محمد بن مسلم، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه