و در بعضى نسخهها واقع
شده كه: «وَ الغِنى عَنْ شِرار خَلْقِكَ»؛ يعنى: «خداوندا! از تو سؤال مىكنم
ايمنى و ايمان به تو را، و تصديق به[2] پيغمبر تو و
عافيت از جميع بلاها، و شكر بر عافيت، و بىنيازى از مردمان يا از مردمِ بد [را]».[3] و كلينى و
ابن بابويه- رضى اللَّه عنهما-، اين حديث را به وجهى مبسوطتر روايت كردهاند و لفظ
آخر دعا در [عبارت] كلينى، «وَالْغِنى عَنْ شِرارِ النَّاسِ» است.[4]
[دعوت به شكيبايى،
بردبارى و آرامش]
ديگر از آنچه در كلام
سابق امام انام[5]- عليه صلوات
اللَّه الملك العلّام-، امر به آن واقع شده، ملازمت سُكون و وَقار و سكينه است و
مطابق قول اهل لغت، معنى هر يك به ترتيبى است كه مذكور شد و ممكن است كه مراد به
لفظ «دَعَت» كه عبارت از سكون است، صبر باشد. و اخبار در فضيلت صبر، بسيار است،
چنانچه بعضى از آن- إن شاء اللَّه تعالى-، مذكور مىشود.
و بعضى گفتهاند
«دَعَت»، عبارت است از سكون نفس در وقت حركت شهوت، و مراد از «وَقار»، حلم و
بردبارى از ظَلَمه و ترك انتقام مكارهى كه از خوب و بد به اين كس رسد، و مراد به
سكينه، آرام و اطمينان نفس به ايمان و عدم تزلزل در يقين به سبب رسيدن مكاره و
آلام باشد؛ چه اكثر نفوس را در حال نعمت[6]
و بلا، اختلافى در عقايد عارض مىشود و جمعى در حال رفاه و امن از بلا [به] طغيان
و كفر مبتلا مىشوند.
و در قرآن مجيد، در چند
موضع، اشاره به اين معنى وارد شده. و جمعى در حال رفاه، فى الجمله، آثار بندگى از
ايشان ظاهر مىشود و در حال ابتلا، علامات ادبار و ارتداد از حالشان لايح مىگردد.
چنانچه مكرّر ديده مىشود كه چون از كسى به ايشان ستمى واقع مىشود يا فرزندى يا
دوستى از ايشان فوت مىشود، كلمات كفر بر زبان جارى مىسازند و خسران دنيا و آخرت،