نام کتاب : منهج اليقين (شرح نامه امام صادق عليه السلام به شيعيان) نویسنده : گلستانه، سید علاء الدین جلد : 1 صفحه : 434
و ظاهر آن است كه لفظ «نسيان» در اين[1] حديث شريف، كنايه از
ترك باشد و چون غالب اوقات، شيطان و هواى نفسانى در وقت معصيت، آدمى را از ياد
الهى و ملاحظه عظمت و جلال او غافل مىسازند، از اين جهت، از ترك اطاعت، به لفظ
«نسيان» تعبير شده باشد و «علم»، عبارت از باز آمدن از حالت غفلت و نادانى باشد. و
اين كلام، متضمّن نهى از اصرار و تحريص بر توبه است و معنى اصرار، قبل از اين در
مبحث «كبائر»، مذكور شد.
[حقيقت توبه]
و «توبه»، در لغت به
معنى بازگشت است و در عرف شرع- موافق آنچه از بعضى احاديث ظاهر مىشود-، پشيمانى
از معصيت است از جهت آن كه معصيت است.[2]
پس ترك نمودن شراب از جهت آن كه ضرر به بدن رساند، توبه نخواهد بود. و گاه هست كه
توبه را بر مجموعِ پشيمانى و عزم داشتن بر عدم ارتكاب معصيت در زمان آينده، اطلاق
مىكنند. و مىتواند بود كه امور ديگر- كه از بعضى اخبار ظاهر مىشود-، از شرايط
كمال توبه باشد و شايد كه از لوازم او بوده باشد.
و در نهج البلاغة، از
حضرت امير المؤمنين عليه السلام روايت كرده كه: مردى، در خدمت آن حضرت گفت كه:
«استغفر اللَّه!». حضرت فرمود: مادرت بر تو نوحه كند! آيا مىدانى كه استغفار، چه
چيز است؟ به درستى كه استغفار، مرتبه علّيين است، و استغفار، اسمى است كه بر شش
چيز، صادق مىآيد: اوّل، ندامت و پشيمانى بر[3]
آنچه گذشته. دويّم، عزم داشتن بر آن كه هرگز مرتكب آن معاصى كه از تو سر زده،
نگردى. سيّم، آن كه حقوق مردم را به ايشان رسانى تا آن كه در وقتى كه خداى- عزَّ و
جلَّ- را ملاقات كنى، ساده و صاف باشى و حقّ كسى در گردن تو نباشد. چهارم، آن كه
فريضهاى از فرائض الهى كه از تو فوت شده باشد، به جاى آورى. پنجم، آن كه گوشتى كه
از حرام بر بدنت روييده باشد[4]، آن را به
غم و اندوه بگُدازى تا آن كه پوست به استخوان چسبد و در ميان آنها گوشت تازه برويد.
ششم، آن كه الَم و مشقّت طاعت و بندگى را به بدن خود بچشانى، همچنان كه حلاوت و
لذّت معصيت را به او چشانيدهاى. و بعد از آن كه آنها را به جا آورده باشى،
مىتوانى گفت «استغفراللَّه!».[5]