نام کتاب : منهج اليقين (شرح نامه امام صادق عليه السلام به شيعيان) نویسنده : گلستانه، سید علاء الدین جلد : 1 صفحه : 219
مخالفين بوده باشد، و آن كه بعضى از شيعيان، به جهتِ تحصيل
دنيا به بلاد مخالف رفته، اختيار ملازمت پادشاهان سنّى مىنمايند، از اين قبيل است
و ملازمان ايشان، خصوصاً جمعى كه از لشكريان باشند، چون موجب رونق و كثرتِ سواد
ايشان مىشوند، در تخريب دين شريكاند، هر چند كه با شيعيان، مقاتله ننمايند. و
كسى كه به چنين بليّهاى مبتلا شود يا در ارتكاب ملازمت و عمل ايشان، مجبور باشد،
مىبايد كه با شيعيان، مثل سنّيان سلوك ننمايد و رعايت حالِ شيعيان به قدر مقدور،
از او فوت نشود، چنانچه در بعضى احاديث، صريحاً وارد شده.
و كلينى و شيخ طوسى-
رحمهما اللَّه-، از حسن بن حسين انبارى روايت كرده [اند] كه گفت:
چهارده سال به خدمت حضرت
امام رضا عليه السلام مىنوشتم و از آن حضرت، رخصت مىطلبيدم در باب ارتكاب شغل و
عمل سلطان، و در مرتبه آخر كه به آن حضرت چيزى نوشتم، اين معنى را ذكر كردم كه: من
بر رگِ گردن خود مىترسم و سلطان مىگويد كه تو رافضيى و ترك عمل سلطان، از براى
رَفض مىكنى. حضرت در جواب نوشت كه: نوشته تو را فهميدم و آنچه ذكر كردهاى كه:
«از كشته شدن خود مىترسم[1]»، دانستم.
پس اگر مىدانى كه هرگاه والى شوى، عمل مىكنى به آنچه حضرت پيغمبر صلى الله عليه
و آله فرموده و بعد از آن، اعوان و نويسندگان خود را از اهل ملّت خود، مقرّر سازى
و آنچه به دستت آيد، با فقراى مؤمنين صرف كنى به اين نحو كه خود، مثل يكى از آن
فقرا باشى، اين در عوضِ آن خواهد بود؛ والّا فلا.[2]
[سى و يكم: يارى نكردن
مظلوم]
سى و يكم از جمله كبائر-
چنانچه از حديث اعمش ظاهر مىشود-، مدد نكردن مظلومان است و احاديث در ذمّ اين
معنى و فضيلت اعانت مؤمن، بسيار وارد شده.
[عِقاب ترك يارى
مؤمن]
از آن جمله، ابن بابويه
رضى الله عنه در امالى و برقى در كتاب محاسن، از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام
نقل[3] كردهاند كه
فرمود: هيچ مؤمنى نيست كه مددكارىِ برادر مؤمن خود را ترك كند و قادر باشد بر آن
كه يارى او كند، مگر آن كه خداى تعالى، او را مخذول مىكند در دنيا و آخرت.[4]