مقدّمه مؤلّف، به انگيزه تأليف اختصاص دارد. وى در اين باره، به كلامى از پيامبر صلى الله عليه و آله استناد كرده كه بر اساس آن، كسى كه به خير و نيكى راهنمايى كند، همانند كسى است كه به آن عمل كند.[1] گويا كتاب در اصل، فاقد ساختار و نظامى بر اساس فصل و باب و عنوان بوده است. اين هر دو، توسط على اكبر غفارى، و عنوانبندى مطالب، در تحقيق اشكورى انجام گرفته است. در نسخه على اكبر غفارى، مطالب كتاب در دو جزء ثواب اعمال و عقاب اعمال، در 520 باب سامان يافته است. در مجموع، در ثواب الأعمال بيش از هشتصد روايت، و در عقاب الأعمال بيش از سيصد روايت آمده است. روايات هر دو كتاب، غالباً با اسناد كامل و گاه ناقص، نقل شدهاند. شمار مراسيل در ثواب الأعمال، تنها چهار حديث و در عقاب الأعمال، پنج حديث است. روايات، همگى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام است.[2] اعتبار احاديث كتاب، در يك سطح نيست؛ چراكه جايگاه اين روايات، به سان ساير روايات و كتابهاى ترغيب و ترهيب، ثواب و عقاب است. در اين گونه كتابها، هدف اصلى مؤلّف از هر مذهب و در هر شهر و دهرى، گردآورى احاديث براى ترهيب و ترغيب است؛ يعنى فراخواندن به خير و دور داشتن از شر و بدى. از اين روست كه انواع اخبار آحاد داراى متن قوى و سند صحيح، متن مبتذل و سست و سند ضعيف، متن مقبول و سند مردود و مردود الدلاله و مقبول السند، در چنين آثارى ديده مىشود. اين شيوه، بر پايه تساهل در اخبار است كه بر قاعده تسامح در ادلّه سنن، تكيه دارد. به موجب اين قاعده، شروط لازم براى عمل كردن به اخبار آحاد- مانند: اسلام، عدالت و ضبط-، در رواياتِ حاكى از سنن، چه در جنبه فعل (مستحبات) و چه در ترك (مكروهات)، لازم نيست؛ مگر آن كه معلوم شود روايت، برساخته (جعلى) است. اين قاعده در ميان فريقين، اجماعى است.[3]