نام کتاب : دانشنامه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 5 صفحه : 351
مى رود و چيزى به آنها عطا نشده كه برايشان دوست داشتنى تر از نگريستن به وجه خدا باشد . پاسخ اين است كه بر فرض ، ادّعاى اهل حديث را مبنى بر صحّت احاديث ياد شده بپذيريم ، اوّلاً رؤيت در اين روايات ، قابليتِ انطباق با «رؤيت قلبى» با تفسير صحيحى كه از آن خواهد آمد ، دارند . ثانيا با توجّه به اين كه قرآن و برهان ، امكان رؤيت حسّى را رد كرده اند ، اگر روايتى قابل توجيه نباشد ، قطعا قابل قبول نيست . لذا امام رضا عليه السلام در پاسخ ابو قرّه كه از ايشان پرسيد : «آيا روايات را دروغ مى دانى؟» ، فرمود : إذا كانَتِ الرِّواياتُ مُخالِفَةً لِلقُرآنِ كَذَّبتُ بِها . [1] هنگامى كه روايات با قرآنْ مخالف باشد ، تكذيبشان مى كنم . همچنين استدلال به آيه : «وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ نَّاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» ، [2] بر امكان رؤيت حسّى صحيح نيست ؛ زيرا جمع ميان اين آيه و ساير آياتى كه دلالت بر عدم امكان رؤيت حسّى دارند ، مانند : «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ» ، [3] اقتضا مى كند كه مقصود از آن ، رؤيت حسّى نباشد ، چنان كه در روايات اهل بيت عليهم السلام ، نگريستن به خدا در آيه ياد شده ، تفسير به : نگريستن به رحمت يا پاداش خدا و يا نگريستن به وجه انبيا و اوليا شده است . [4] گفتنى است كه آنچه در اين روايات آمده ، چند نمونه از مصاديق تفسير «نظر به وجه اللّه » است و برترين نمونه آن ، رؤيت قلبى خداست كه تفسير آن خواهد آمد [5] و ظاهرا به خاطر سوء استفاده نكردن از اين تفسير ، در روايات ياد شده ، به اين معنا اشاره نشده است .