responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 8  صفحه : 387

2450.بشارة المصطفى ـ به نقل از عطيّه عوفى [1] ـ: همراه جابر بن عبد اللّه انصارى ، براى زيارت قبر حسين بن على بن ابى طالب عليه السلام حركت كرديم . هنگامى كه به كربلا رسيديم ، جابر به كرانه فرات ، نزديك شد و غسل كرد و پيراهن و ردايى به تن كرد و كيسه عطرى را گشود و آن را بر بدنش پاشيد و هيچ گامى برنداشت ، جز آن كه ذكر خداى متعال گفت ، تا اين كه به قبر ، نزديك شد و [به من ]گفت : دست مرا بر قبر بگذار . چون دست او را بر قبر گذاشتم ، بيهوش ، بر روى قبر افتاد . كمي آب بر او پاشيدم و هنگامى كه به هوش آمد ، سه بار گفت : اى حسين ! آن گاه گفت : دوست ، پاسخ دوست را نمى دهد ؟! سپس گفت : چگونه پاسخ دهى ، در حالى كه خون رگ هايت را بر ميان شانه ها و پشتت ريختند و ميان سر و پيكرت ، جدايى انداختند؟! گواهى مى دهم كه تو ، فرزند خاتم پيامبران و فرزند سَرور مؤمنان و فرزند هم پيمان تقوا و چكيده هدايت و پنجمين فرد از اصحاب كسايى و فرزند سالار نقيبان و فرزند فاطمه ، سَرور زنانى ؟! و چگونه چنين نباشى ، در حالى كه از دست سَرور پيامبران ، غذا خورده اى و در دامان تقواپيشگان ، پرورش يافته اى و از سينه ايمان ، شير نوشيده اى و با اسلام ، تو را از شير گرفته اند . پاك زيستى و پاك رفتى ؛ امّا دل هاى مؤمنان ، در فراق تو خوش نيست ، بى آن كه در اين ، ترديدى رود كه همه اينها به خيرِ تو بود . سلام و رضوان خدا بر تو باد ! و گواهى مى دهم كه تو بر همان روشى رفتى كه برادرت يحيى بن زكريّا رفت . آن گاه جابر ، ديده خود را گِرد قبر چرخاند و گفت : سلام بر شما ، اى روح هايى كه گرداگردِ حسين ، فرود آمده ، همراهش شديد ! گواهى مى دهم كه نماز را به پا داشتيد و زكات داديد و به نيكى فرمان داديد و از زشتى ، باز داشتيد و با مُلحدان جنگيديد و خدا را پرستيديد تا به شهادت رسيديد . سوگند به آن كه محمّد را به حق برانگيخت ، در آنچه به آن در آمديد ، با شما شريك هستيم . به جابر گفتم : اى جابر ! چگونه [با آنان شريك باشيم] ، با آن كه ما نه به درّه اى فرود آمديم و نه از كوهى بالا رفتيم و نه شمشيرى زديم ، در حالى كه اينان ، سرهايشان از پيكر، جدا شد و فرزندانشان يتيم و زنانشان بيوه شدند ؟ ! جابر گفت : اى عطيّه ! شنيدم كه حبيبم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد : «هر كس گروهى را دوست داشته باشد ، با آنان محشور مى شود ، و هر كس كارِ كسانى را دوست داشته باشد ، در كارشان شريك مى شود» ، و سوگند به آن كه محمّد را به حق به پيامبرى بر انگيخت ، نيّت من و همراهانم ، همان است كه حسين عليه السلام و يارانش بر آن رفته اند . مرا به سوى خانه هاى كوفه ببر . هنگامى كه بخشى از راه را رفتيم ، گفت : اى عطيّه ! آيا سفارشى به تو بكنم ، كه ديگر گمان ندارم پس از اين سفر ، تو را ببينم ؟ دوستدار خاندان محمّد را ، تا زمانى كه آنان را دوست مى دارد ، دوست بدار و دشمن خاندان محمّد را ، تا زمانى كه با آنان دشمن است ، دشمن بدار ، هر چند روزه گير و شب زنده دار باشد ، و با دوستدار محمّد و خاندان محمّد ، رفاقت كن ، كه اگر يك گامش از فراوانىِ گناهش بلغزد ، گام ديگرش به محبّت آنان استوار مى مانَد ؛ چرا كه دوستدار آنان ، به بهشت باز مى گردد و دشمن آنان ، به سوى آتش [دوزخ ]مى رود .

نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 8  صفحه : 387
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست