responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 8  صفحه : 377

8 / 7

آماده شدن خاندان پيامبر صلّي الله عليه و آله براى بازگشت به مدينه

2438.تاريخ الطبرى ـ به نقل از فاطمه دختر على عليه السلام ـ: يزيد بن معاويه گفت : اى نُعمان بن بشير ! آنچه را نياز دارند ، برايشان فراهم كن و مردى امين و شايسته را از شاميان ، همراه با سواران و ياورانى برگُزين تا با آنان باشد و ايشان را به مدينه برساند .

2439.الأخبار الطّوال : يزيد فرمان داد تا آنان را به بهترين شكل ، آماده كنند و به على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام گفت : همراه زنان خاندانت برو تا آنان را به وطنشان برسانى . او مردى را با سى سوار ، همراه آنان روانه كرد تا پيشاپيش آنان برود و با فاصله از ايشان ، فرود آيد تا آنان را به مدينه برساند .

2440.الإرشاد : يزيد ، فرمان داد تا زنان را در خانه اى جدا ، فرود آورند و برادرشان على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام با آنان باشد . خانه اى جدا و چسبيده به خانه يزيد ، برايشان آماده كردند و چند روز در آن جا بودند . سپس يزيد ، نُعمان بن بشير را فرا خواند و به او گفت : آماده شو تا اين زنان را به مدينه ببرى . هنگامى كه خواست آنان را آماده كند ، على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام را خواست و با وى خلوت كرد و سپس به وى گفت : خداوند ، ابن مَرجانه را لعنت كند ! به خدا سوگند ، اگر من با پدرت طرف بودم ، هيچ گاه چيزى از من نمى خواست ، جز آن كه به او مى بخشيدم و با هر چه مى توانستم ، مرگ را از او دور مى كردم ؛ امّا خداوند ، آنچه را ديدى ، تقدير كرده بود . از مدينه به من نامه بنويس و هر درخواستى داشتى ، به من برسان . آن گاه به ايشان و خانواده ايشان ، لباس داد و در زمره گروه نُعمان بن بشير ، فرستاده اى (مأمور ويژه اى) روانه كرد و به او گفت كه آنان را [در خُنَكاى] شب ، راه ببرد و جلوتر از آنان باشد ؛ امّا نه آن اندازه دور كه كاروان به او نرسند ، و چون فرود مى آيند ، از آنها فاصله بگيرد و خود و يارانش ، گرداگردشان پخش شوند و به گونه اى ، نگهبان آنان باشند و چندان با فاصله از آنان فرود بيايند كه چون كسى از آنان خواست وضويى بگيرد و يا براى قضاى حاجتى برود ، خجالت نكشد . اين فرستاده ، همراه نعمان رفت و همواره همراه آنان در راه ، فرود مى آمد و با آنان ، همان گونه كه يزيدْ سفارش كرده بود ، همراهى مى كرد و رعايت آنها را مى نمود ، تا آن كه به مدينه وارد شدند .

نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 8  صفحه : 377
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست