responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 7  صفحه : 41

1774.تاريخ الطبرى ـ به نقل از عمّار دُهْنى ، از امام باقر عليه السل: تيرى آمد و به پسر حسين عليه السلام ـ كه در دامانش بود ـ ، اصابت كرد . حسين عليه السلام ، خون را از [ چهره ] او پاك مى كرد و مى گفت : «خدايا ! ميان ما و مردمى كه دعوتمان كردند تا يارى مان دهند ، امّا ما را كُشتند ، حكم بران» .

1775.الإرشاد : حسين عليه السلام جلوى خيمه نشست . فرزندش عبد اللّه بن حسين را ـ كه خُردسال بود ـ ، برايش آوردند . امام عليه السلام ، او را در دامانش نشانْد . مردى از بنى اسد ، او را با تيرى زد و ذبحش كرد . حسين عليه السلام ، خون او را گرفت و هنگامى كه كفِ دستش پُر شد ، آن را بر زمين ريخت . سپس گفت : «پروردگارا ! اگر يارىِ آسمانى ات را از ما دريغ داشتى ، آن را براى جاى بهترى قرار بده و انتقام ما را از اين مردم ستمكار ، بگير» . سپس ، آن كودك را آورد و كنار كشتگان خاندانش قرار داد .

1776.مثير الأحزان ـ به نقل از حُمَيد بن مسلم ـ: وقتى حسين عليه السلام ديد كه از خاندان و يارانش ، جز اندكى باقى نمانده است ، برخاست و ندا داد : «آيا كسى هست كه از حرم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دفاع كند ؟ آيا يكتاپرستى هست ؟ آيا فريادرسى هست ؟ آيا ياورى هست ؟» . صداى مردم ، به گريه بلند شد . سپس به جلوى درِ خيمه آمد و فرزندش عبد اللّه را ـ كه خردسال بود ـ ، خواست . او را آوردند تا با او خداحافظى كند كه مردى از بنى اسد ، تيرى به سوى او انداخت كه در گلويش نشست و او را ذبح كرد . حسين عليه السلام ، خون [ او ] را با كفِ دو دستش گرفت و آن را به سوى آسمان پاشيد و آن گاه گفت : «پروردگارا ! اگر يارىِ آسمانى ات را از ما دريغ داشتى ، آن را براى جاى بهترى قرار ده و انتقام ما را از اين ستمكاران ، بگير» . امام باقر عليه السلام [ در باره آن خون ] فرمود : «از آن خون ، يك قطره هم به زمين باز نگشت» . سپس حسين عليه السلام ، او را بُرد و كنار كشتگان خاندانش قرار داد .

نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 7  صفحه : 41
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست