responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 6  صفحه : 17

1575.الملهوف : هنگامى كه حسين عليه السلام ، حرص ورزى دشمن را در شتاب براى نبرد و اندك بودن بهره مندى شان از اندرز و سخن را ديد ، به برادرش عبّاس عليه السلام فرمود : «اگر مى توانى ، آنان را امروز از [ نبرد با ] ما منصرف كنى ، بكن، تا امشب را براى پروردگارمان ، نماز بگزاريم كه او مى داند من ، نماز گزاردن براى او و تلاوت كتابش را دوست دارم». عبّاس عليه السلام ، اين را از ايشان خواست و عمر بن سعد ، درنگ كرد. عمرو بن حَجّاج زَبيدى ، به او گفت: به خدا سوگند ، اگر آنان ترك و ديلم نيز بودند و اين را خواسته بودند، موافقت مى كرديم، حال كه خاندان محمّد صلى الله عليه و آله هستند، چگونه نپذيريم ؟! از اين رو ، لشكر عمر بن سعد ، موافقت كرد . حسين عليه السلام ، نشسته ، خوابش بُرد . سپس بيدار شد و گفت : «اى خواهر ! اين ساعت، جدّم محمّد صلى الله عليه و آله و پدرم على عليه السلام ، و مادرم فاطمه عليهاالسلام و برادرم حسن عليه السلام را در عالم رؤيا ديدم كه مى گفتند: اى حسين ! تو به زودى ، (بر اساس برخى روايت ها : فردا) به سوى ما مى آيى » . زينب عليهاالسلام ، بر صورت خود زد و شيوَنى كشيد . حسين عليه السلام به او فرمود : «آرام تر! دشمن را شماتت كننده ما مكن».

1576.مثير الأحزان : روز نهم محرّم، عمر بن سعد ، آنان (حسين عليه السلام و يارانش) را به جنگ ، فرا خواند . حسين عليه السلام ، عبّاس را فرستاد و از او خواست كه آن يك شب را مهلت دهد. عمر ، نظر شمر را خواست . او گفت: اگر من فرمانده بودم، به آنان مهلت نمى دادم . عمرو بن حَجّاج بن سَلَمة بن عبدِ يَغوث زُبَيدى گفت: سبحان اللّه ! به خدا سوگند ، اگر او از ترك و ديلم هم بود و اين درخواست را از شما داشت، حقّ مخالفت كردن نداشتيد ! به ايشان ، مهلت دهيد . آن شب، صداى حسين عليه السلام و يارانش به نماز و تلاوت قرآن ، بلند بود و مانند آواى زنبور عسل ، قطع نمى شد و گروهى از همراهان عمر بن سعد ، به آنان پيوستند .

نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 6  صفحه : 17
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست